سیگار شریکی (پارت 19)

*فردا صبح ویو مامان چیفویو
خب صبح زود بیدار شدم رفتم صبحونه درست کنم براشون...
خب اینم از این...
تخم مرغ آبپز 😁
م.چ: بچه هااااااااااا 📢
ا.ت از اتاق اومد بیرون
ا.ت: صبح بخیر
ا.ت با پیراهنی که دیشب باهاش خوابیده بود از اتاق زد بیرون
موهاش بهم ریخته بود
با دستاش چشماشو میمالوند
ا.ت:دستتون درد نکنه😊
م.چ: خواهش میکنم✨
م.چ: چیفویو هنوز خوابه؟
ا.ت: آره فک کنم
م.چ: اشکال نداره شما تخمه مرغتو بخور بخور. (هی هی هی😈)
ویو ا.ت
یه تیکه برداشتم با گوشه ی چشمم دیدم م.چ داره میره سمت اتاق چیفویو خب این طبیعیه ولی... یچیزی تو دستش بود 👢
ول کن اصلا به من چه😂
دو دقه بعد چیفویو با چشمای نیمه باز اومد تو آشپز خونه موهاشم بسته بود
چقد بش میاد☺
( یک ساعت بعد)
ا.ت: خدافظ
م.چ: خدافظظظظ😁 بازم بیا
ویو چیفویو
وقتی داشت میرفت از بالکن اتاقم داشتم نگاش میکردم.
منو دید😭😭
ای خداااااااااااا
مشکلت با من چیه؟؟؟
همون لبخند دیشبو بهم زد✨😞
سرشو کرد تو گوشیش یچیزی تایپ کرد.
بعد یهو گویشو گذاشت تو کوله پشتیش رفت. صدای مسیج رو گوشیم اومد

ا.ت
_________________________
-----------------------------------
ممنون بابت جای خواب.
------------------------------------\
---------------------------------------------------
برای جبران امشب میتکنی بیای خونه ی من✨ خوراکی هم بیار فیلم ببینیم✨
--------------------------------------------------\----------------------------------------
خواهش میکنم☺ ممنون باشه✨
/ ----------------------------------------
_____________________________________
یس یس یس یس
هوراااااااااااااااااااااااااااااا✨
خب چی بخرم؟
چی دوست داره؟
ساعت 9 شب:
خب اینم از این
پفک پفک پفک پفک فقط پفک با چیپس😁😂

زنگ درو زدم....
درررررررینگ




ادامه دارد...
یچیزی عه میگم بچه ها دوتا پارت آینده پارتای مهمین ممکنه یکم دیر بزارمشو میخوام روشون وقت بزارم که خوب دربیان✨