ترس از تنهایی 🤍🖤 •°Part 58°•
رفتم توی اتاق و بعدش حموم ، شیر آب رو باز کردم و یه گوشه نشستم گریه کردم
(جونگ کوک)
لیانا خیلی ناراحت شده بود حقم داشت اون رو به کل فراموش کرده بودیم
نارا: گناه داشت بچم تنها نشسته بود یه گوشه ما داشتیم خوش میگذروندیم
جونگ کوک: من برم پیشش
نارا: اکی برو
رفتم بالا و وارد اتاقمون شدم دیدم صدای آب میاد فهمیدم رفته حموم منتظر نشستم روی تخت بالاخره بعد از نیم ساعت اومد بیرون ولی حتی بهم نگاهم نکرد شروع کرد لباسای گرمش رو پوشید میخواست موهاش رو سشوار بکنه که با حرف من متوقف شد
جونگ کوک: لیانا میدونی که از عمد اینکارو نکردیم میدونم اشتباه کردیم که تو رو فراموش کردیم همگی به ویژه من واقعا متاسفیم لطفا اینجوری نکن
لیانا: جونگ کوک من با کسی قهر نکردم فقط ناراحت شدم الانم بیخیال نیازی به عذرخواهی نیست به بقیه ام بگو حالم خوبه نمیخوام بخاطر من سفرشون خراب بشه
جونگ کوک: صدات ولی نشونه از این نیست که ناراحت نیستی
لیانا: فقط خستم میخوام بخوابم همین لطفا برو به بچه ها بگو بعد بیا دوش بگیر بخوابیم البته اگر گشنت نیست و نمیخوای شام بخوری
جونگ کوک: نه عزیزم گشنم نیست ولی تو ممکنه ضعیف کنی
لیانا: یه چیزی خوردم ضعف نمیکنم
جونگ کوک: باشه پس میرم بگم بهشون
رفتم پایین دیدم بچه ها هنوز نشستن و با اومدن من همه نگاهشون رو به من دادن
نارا: چیشد؟
جونگ کوک: هیچی گفت بهتون بگم حالش خوبه و ازتون ناراحت نیست الانم میخواد بخوابه
جین: ولی زن باردار نباید گشنه بخوابه
جونگ کوک: گفتم بهش ولی گفت یه چیزی خورده قبلا
نارا: اکی
جونگ کوک: خب من برم بالا شبتون بخیر
همگی جوابم رو دادن و منم رفتم بالا دیدم لیانا توی گوشیش داره میچرخه
لیانا: گفتی؟
جونگ کوک: آره عزیزم
رفتم حموم و یه دوش کوتاه گرفتمو بعد از خشک کردن موهام رفتم و کنارش دراز کشیدم و بعدش کردم بعد از چند دقیقه هر دو خوابمون برد
کپی ممنوع ❌
(جونگ کوک)
لیانا خیلی ناراحت شده بود حقم داشت اون رو به کل فراموش کرده بودیم
نارا: گناه داشت بچم تنها نشسته بود یه گوشه ما داشتیم خوش میگذروندیم
جونگ کوک: من برم پیشش
نارا: اکی برو
رفتم بالا و وارد اتاقمون شدم دیدم صدای آب میاد فهمیدم رفته حموم منتظر نشستم روی تخت بالاخره بعد از نیم ساعت اومد بیرون ولی حتی بهم نگاهم نکرد شروع کرد لباسای گرمش رو پوشید میخواست موهاش رو سشوار بکنه که با حرف من متوقف شد
جونگ کوک: لیانا میدونی که از عمد اینکارو نکردیم میدونم اشتباه کردیم که تو رو فراموش کردیم همگی به ویژه من واقعا متاسفیم لطفا اینجوری نکن
لیانا: جونگ کوک من با کسی قهر نکردم فقط ناراحت شدم الانم بیخیال نیازی به عذرخواهی نیست به بقیه ام بگو حالم خوبه نمیخوام بخاطر من سفرشون خراب بشه
جونگ کوک: صدات ولی نشونه از این نیست که ناراحت نیستی
لیانا: فقط خستم میخوام بخوابم همین لطفا برو به بچه ها بگو بعد بیا دوش بگیر بخوابیم البته اگر گشنت نیست و نمیخوای شام بخوری
جونگ کوک: نه عزیزم گشنم نیست ولی تو ممکنه ضعیف کنی
لیانا: یه چیزی خوردم ضعف نمیکنم
جونگ کوک: باشه پس میرم بگم بهشون
رفتم پایین دیدم بچه ها هنوز نشستن و با اومدن من همه نگاهشون رو به من دادن
نارا: چیشد؟
جونگ کوک: هیچی گفت بهتون بگم حالش خوبه و ازتون ناراحت نیست الانم میخواد بخوابه
جین: ولی زن باردار نباید گشنه بخوابه
جونگ کوک: گفتم بهش ولی گفت یه چیزی خورده قبلا
نارا: اکی
جونگ کوک: خب من برم بالا شبتون بخیر
همگی جوابم رو دادن و منم رفتم بالا دیدم لیانا توی گوشیش داره میچرخه
لیانا: گفتی؟
جونگ کوک: آره عزیزم
رفتم حموم و یه دوش کوتاه گرفتمو بعد از خشک کردن موهام رفتم و کنارش دراز کشیدم و بعدش کردم بعد از چند دقیقه هر دو خوابمون برد
کپی ممنوع ❌
۶۷.۳k
۲۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.