داستان من و هیونجین ♡(پارت۵)♡
ویو ا.ت
رفتیم مدرسه رسیدیم مث اینکه هیونجین جذابترین پسر مدرس ست و دخترا عاشقشن آخه همه براش جیغ میکشن و هیونجین اصن بهشون نگاهم نکرد و دست من رو گرفتو برد داخل مدرسه
تا معلم اومد و گفت عضو جدید داریم گفت خودتو معرفی کن من گفتم من ا.ت هستم...
و معرفی کردم که هیونجین دستشو گرفت بالا گفت معلم ا.ت فقط منو تو مدرسه میشناسه میشه بیاد پیش من بشینه؟
معلم: ا.ت برو پیش هیونجین بشین
من گفتم چشم و رفتم پیشش نشستم که صدای پچ پچ دختر میومد
زنگ خورد و هیونجین دستمو گرفتو از کلاس برد بیرون تا یکی از دوستاش صداش کرد و رفت ، سه دختر قلدر مدرسه اومدن پیش منو گفتن هی احمق هیونجین اوپای منه پرتم کردو گفت دیگه نبینم بهش نزدیک شی
منم گفتم خوابشو ببینی
تا اومد مو هامو بگیره هیونجین زد تو گوشش گفت هی هرزه خانم دیگه نبینم روی خانم من دستتو بلند کنی
من تودلم گفتم خانمش؟
هیونجین دستمو گرفت و برد تو ی اتاق دیگه...
ویو هیونجین
رفتیم مدرسه و رسیدیم همه برای من جیغ میکشیدن ولی من بهشون حتی ی نگاهم نکردم چون از تک تکشون متنفرم دست ا.ت رو گرفتمو بردم داخل مدرسه تا معلم اومد گفت عضو جدید داریم ولی من به ا.ت علاقه دارمو دوست دارم پیشم بشینه ولی حتما باید توی ی فرصت مناسب بهش بگم
من دستمو گرفتم بالا گفتم خانم میشه ا.ت پیش من بشینه
معلم گفت آره و گفت ا.ت برو اونجا بشین
اومد پیشم نشست خیلی صدای پچ پچ در مورد منو ا.ت میومد و زنگ خورد من دست ا.ت و گرفتم و بردم از کلاس بیرون یهو یکی از دوستام صدام کرد و رفتم تا دیدم دختره میخواد موی ا.ت رو بکشه زود رفتم دستشو گرفتم و ی کشیده زدم تو گوشش و گفتم هی هرزه خانم دیگه نبینم دستتو روی خانم من بلند کنی تا دستشو گرفتم بردم توی اتاق خالی دیگه...
رفتیم مدرسه رسیدیم مث اینکه هیونجین جذابترین پسر مدرس ست و دخترا عاشقشن آخه همه براش جیغ میکشن و هیونجین اصن بهشون نگاهم نکرد و دست من رو گرفتو برد داخل مدرسه
تا معلم اومد و گفت عضو جدید داریم گفت خودتو معرفی کن من گفتم من ا.ت هستم...
و معرفی کردم که هیونجین دستشو گرفت بالا گفت معلم ا.ت فقط منو تو مدرسه میشناسه میشه بیاد پیش من بشینه؟
معلم: ا.ت برو پیش هیونجین بشین
من گفتم چشم و رفتم پیشش نشستم که صدای پچ پچ دختر میومد
زنگ خورد و هیونجین دستمو گرفتو از کلاس برد بیرون تا یکی از دوستاش صداش کرد و رفت ، سه دختر قلدر مدرسه اومدن پیش منو گفتن هی احمق هیونجین اوپای منه پرتم کردو گفت دیگه نبینم بهش نزدیک شی
منم گفتم خوابشو ببینی
تا اومد مو هامو بگیره هیونجین زد تو گوشش گفت هی هرزه خانم دیگه نبینم روی خانم من دستتو بلند کنی
من تودلم گفتم خانمش؟
هیونجین دستمو گرفت و برد تو ی اتاق دیگه...
ویو هیونجین
رفتیم مدرسه و رسیدیم همه برای من جیغ میکشیدن ولی من بهشون حتی ی نگاهم نکردم چون از تک تکشون متنفرم دست ا.ت رو گرفتمو بردم داخل مدرسه تا معلم اومد گفت عضو جدید داریم ولی من به ا.ت علاقه دارمو دوست دارم پیشم بشینه ولی حتما باید توی ی فرصت مناسب بهش بگم
من دستمو گرفتم بالا گفتم خانم میشه ا.ت پیش من بشینه
معلم گفت آره و گفت ا.ت برو اونجا بشین
اومد پیشم نشست خیلی صدای پچ پچ در مورد منو ا.ت میومد و زنگ خورد من دست ا.ت و گرفتم و بردم از کلاس بیرون یهو یکی از دوستام صدام کرد و رفتم تا دیدم دختره میخواد موی ا.ت رو بکشه زود رفتم دستشو گرفتم و ی کشیده زدم تو گوشش و گفتم هی هرزه خانم دیگه نبینم دستتو روی خانم من بلند کنی تا دستشو گرفتم بردم توی اتاق خالی دیگه...
۷.۵k
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.