چند پارتی نامجون
ویو ا.ت
خب همه غذا هارو پختم تغریبا تموم شد ساعت دیدم ساعت شد ۴۵: ۸ بود دیگه رفتم لباسمو پوشیدم یه ارایش ساده کردم اماده شدم میز چیدم دیدم صدای در اومد
رفتم دیدم نامجون بود
+سلام نامجون خوبی
÷سلام ا.ت
ویو ا.ت تعجب کردم چون جوابمو نمیداد قبلا
+عام برات غذا هایی که دوست داری پختم
÷بریم بخورم
قیافه ا.ت😶😶
+بریم
پرش زمانی به بعد غذا
÷ا.ت من میدونم زیاد روی کردم ببخشید گلم
+نامجون واقعا منو میبخشی🥺
÷آره عشقم
+من برات کادو خریدم....
÷اوه بیب واقعا؟؟؟
+اره ددیم
÷بیار ببینم
رفتم رو مبل کنار نامجون نشستم
÷اونجا نه
+کجا پس؟
÷به پاش اشاره کرد.....
خب همه غذا هارو پختم تغریبا تموم شد ساعت دیدم ساعت شد ۴۵: ۸ بود دیگه رفتم لباسمو پوشیدم یه ارایش ساده کردم اماده شدم میز چیدم دیدم صدای در اومد
رفتم دیدم نامجون بود
+سلام نامجون خوبی
÷سلام ا.ت
ویو ا.ت تعجب کردم چون جوابمو نمیداد قبلا
+عام برات غذا هایی که دوست داری پختم
÷بریم بخورم
قیافه ا.ت😶😶
+بریم
پرش زمانی به بعد غذا
÷ا.ت من میدونم زیاد روی کردم ببخشید گلم
+نامجون واقعا منو میبخشی🥺
÷آره عشقم
+من برات کادو خریدم....
÷اوه بیب واقعا؟؟؟
+اره ددیم
÷بیار ببینم
رفتم رو مبل کنار نامجون نشستم
÷اونجا نه
+کجا پس؟
÷به پاش اشاره کرد.....
۳.۸k
۲۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.