مافیا من pt3
^سلام من پارک جیمینم امیدوارم ک سال خوبی رو کنار هم داشته باشیم
*سلام منم کیم تهیونگم امیدوارم سال خوبی رو بگذرونیم
+من جئون جونگ کوکم (سرد)
ویو ات
همشون خیلی شاد بودن ولی بجز یکیشون اصن معلوم نیست چشه اههه ولش کن بابا اصن ب تو چ
تو فکر بودم ک جیا زد بهم
$شنیدم اون پسر سرده ی مافیای خیلی خطرناکه اون تهیونگه هم ی مدل خیلی جذابه جیمینم ک رییس شرکت (ی اسمی خودتون انتخاب کنید)
ویو ات
چرا باید همجین ادمایی بیان اینجا اصن چرا باید بیان دانشگاه نمیدونم ولش
علامت استاد چی بود نمیدونم ولی از این به بعد اینه ا/د
ا/د :خب بچها ما هم از دیدنتون خوشحالیم مگه نه ؟
روب بچها
بچها :اره
ا/د :برید ی صندلی پیدا منید بشینید
جونگ کوک ک رفت ته کلاس نشست تهیونگ و جیمینم ته کلاس کنار هم نشستن
ا/د : بچها کتابای تاریختونو باز کنید
کتاب و باز مردم ک دیدم یکی از اون پسرا ک مافیا بود داره چپ چپ نگام میکنه بهش محل ندادم
بعد از ز.ر ز.ر کردنای معلم بالاخره زنگ خورد
داشتم میرفتم م اون پسره ی تنه بهم زد
-هووویییی کوری معذرت خواهی کن
+چرا باید معذرت خواهی کنم تو کوچولویی ب من ربطی نداره (پوزخند)
-توخیلی ...
+چی؟
$هیچی این گ.و.ه زیاد میخوره ولش کنین و بعد منو کشید
-پسره ی اشغال ( هوووییی حواست باشه چی میگیا )
$بابا خره مگ یادت رفت ک این یارو مافیاعه ممکن بزنه بکشتتا اون موقع من گردن نمیگیرم
-یعنی واقعا به خودم ک ی همچین دوستی دارم افتخار میکنم
$بایدم افتخار کنی
-ههه خودشیرین
زنگ خورد اههههه دوباره باید بریم سر کلاس اییشش
رفتیم سر کلاس
ا/د خب بچها میخوام ی پروژه گروهی بزارم
جیا با تهیونگ
لونا با جیمین و ات هم با جونگ کوک
-+چچچچییییییی؟؟؟؟
-ولی استاد من نمیخوام با این ادم پروژه ای انجام بدم
+ههه فکر کردی من میخوام
+استاد من اگ با این هم گروه شم نمرم صفر هم نمیشه
-خیلی هم دلت بخواد بامن هم گروه میشی
ا/د :بسسهههه دیگ گروه هاتون رو نمیتونید عوض کنید تمام(داد)
ویو ات
اههههه با ی خنگ (ااااههه بی ادب) افتادم تو ی گروه (زبونتو گاز بگیر)
*سلام منم کیم تهیونگم امیدوارم سال خوبی رو بگذرونیم
+من جئون جونگ کوکم (سرد)
ویو ات
همشون خیلی شاد بودن ولی بجز یکیشون اصن معلوم نیست چشه اههه ولش کن بابا اصن ب تو چ
تو فکر بودم ک جیا زد بهم
$شنیدم اون پسر سرده ی مافیای خیلی خطرناکه اون تهیونگه هم ی مدل خیلی جذابه جیمینم ک رییس شرکت (ی اسمی خودتون انتخاب کنید)
ویو ات
چرا باید همجین ادمایی بیان اینجا اصن چرا باید بیان دانشگاه نمیدونم ولش
علامت استاد چی بود نمیدونم ولی از این به بعد اینه ا/د
ا/د :خب بچها ما هم از دیدنتون خوشحالیم مگه نه ؟
روب بچها
بچها :اره
ا/د :برید ی صندلی پیدا منید بشینید
جونگ کوک ک رفت ته کلاس نشست تهیونگ و جیمینم ته کلاس کنار هم نشستن
ا/د : بچها کتابای تاریختونو باز کنید
کتاب و باز مردم ک دیدم یکی از اون پسرا ک مافیا بود داره چپ چپ نگام میکنه بهش محل ندادم
بعد از ز.ر ز.ر کردنای معلم بالاخره زنگ خورد
داشتم میرفتم م اون پسره ی تنه بهم زد
-هووویییی کوری معذرت خواهی کن
+چرا باید معذرت خواهی کنم تو کوچولویی ب من ربطی نداره (پوزخند)
-توخیلی ...
+چی؟
$هیچی این گ.و.ه زیاد میخوره ولش کنین و بعد منو کشید
-پسره ی اشغال ( هوووییی حواست باشه چی میگیا )
$بابا خره مگ یادت رفت ک این یارو مافیاعه ممکن بزنه بکشتتا اون موقع من گردن نمیگیرم
-یعنی واقعا به خودم ک ی همچین دوستی دارم افتخار میکنم
$بایدم افتخار کنی
-ههه خودشیرین
زنگ خورد اههههه دوباره باید بریم سر کلاس اییشش
رفتیم سر کلاس
ا/د خب بچها میخوام ی پروژه گروهی بزارم
جیا با تهیونگ
لونا با جیمین و ات هم با جونگ کوک
-+چچچچییییییی؟؟؟؟
-ولی استاد من نمیخوام با این ادم پروژه ای انجام بدم
+ههه فکر کردی من میخوام
+استاد من اگ با این هم گروه شم نمرم صفر هم نمیشه
-خیلی هم دلت بخواد بامن هم گروه میشی
ا/د :بسسهههه دیگ گروه هاتون رو نمیتونید عوض کنید تمام(داد)
ویو ات
اههههه با ی خنگ (ااااههه بی ادب) افتادم تو ی گروه (زبونتو گاز بگیر)
۱۰.۳k
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.