*𝚖𝚢 𝚝𝚛𝚘𝚞𝚋𝚕𝚎*
*𝚖𝚢 𝚝𝚛𝚘𝚞𝚋𝚕𝚎*
Part:13
کوک: ما چیزیمون نیست
ا.ت: هوم
کوک: خب پسرا بیاین بریم تمرین
.
.
.
لونا: یه چزیتون شده چتونه؟
ا.ت: لوناااا خسته شدم درسته خسی بینمون نیست اما یک سال چرا باید انقدر باهام سرد باشه؟
لونا: مطمئنی حسی بینتون نیست؟ یا حداقل تو حسی بهش نداری؟
ا.ت: ن.. نه ن.. ندارم(لکنت)
لونا: ا.ت من تورو خیلی خوب میشناسم میدونم دوستش داری اما چرا بهش نمیگی؟
ا.ت: چون میدونم حسی بهم نداره(بغض)
(شب بعد رفتن اعضا)
ا.ت: جونگ کوک میشه یه لحظه بیای؟
کوک: هوم؟ ببین اگه باز بخوای..
ا.ت: نه راجب اون نیست
کوک: میشنوم
ا.ت: راستش یه چیزی میخوام بهت بگم اما از واکنشت خبر دارم ولی فقط میخوام خودمو خالی کنم
کوک: ببین اگه بخوای راجب سرد بودنو اینا...
ا.ت: دوستت دارم
کوک: چی؟(تعجب) (نه نه نباید همچین چیزی اتفاق بیوفته ا.ت متاسفم (تو دلش)
ا.ت: گفتم دوستت...
کوک: نشنیده میگیرم. الانم خوابم میاد میخوام بخوابم شب خوش(راستش خوشحال شدم چون حسمون متقابل بود اما چون اول و اخر کمپانی جداوون میکرد نمیتونستم بزارم بهم عادت کنه و میخوام ازم متنفر باشه)
(صبح)
(ا.ت ویو)
دیشب از شدت گریه کردن روی کاناپه خوابم برد صبح بیدار شدم چون باسد فعالیت داشته باشم دو سه تا ویدیو تیک تاک گرفتم راستش چون با جونگکوکم مثلا باهاشم خیلی هیت میخورم و هیتر زیاد دارم اما راستش برام مهم نیست که بقیه راجبم چه فکری میکنن من دیگه نمیتونم تاقت بیارم پس امروز میخوام با جونگ کوک برم کمپانی و قررادو لغو کنم از اون شرکت هم استعفا بدم
کوک: ...
ا.ت: سلام
کوک: معلمه گریه کردی که زیر چشمات پفه هوففف لعنتییی اخرش دیوونم میکنی(تو دلش)
کوک: سلام..
ا.ت: امروز میخوام باهات بیام کمپانی
کوک: هوم
(کمپانی)
ا.ت و کوک: سلام
پی دی نیم: سلام ا.ت شی چی باعث شد بیای؟
ا.ت: راستش میخوام قرارداد رو لغو کنم(جدی و سرد)
کوک و پی دی نیم: چیی؟
ا.ت: همون که شنیدید لطفاً بزارید پی دی نیم
پی دی نیم: اما طرفدار ها شک میکنن ما برای همین گفتیم یک سال
ا.ت: میتونید بگید بعد از یک سال جدا شدن اما من دیگه نمیتونم با جونگ کوک زیر یه سقف تا یک سال زندگی کنم
کوک: باشه اول و اخر هم میخواست بره دیگه همون بهتر الان رفت
پی دی نیم: تا چند ماه دیگه حق نداری راجب به جدا شدن و اینا صحبت کنی خودم حلش میکنم و باشه قرارداد رو لغو میکنیم الانم میتونی بری
ا.ت: خدافض
( خونه)
ا.ت: داشتم وسایلامو جم میکردم که صدای در اومد
کوک: هه واقعا میخوای بری؟(پوزخند)
ا.ت: به به یه روز سرد نبودی چی شده دلت برام تنگ میشه؟(پوزخند)
کوک: نه خدافض
ا.ت: خدافض
(دو روز بعد)
Part:13
کوک: ما چیزیمون نیست
ا.ت: هوم
کوک: خب پسرا بیاین بریم تمرین
.
.
.
لونا: یه چزیتون شده چتونه؟
ا.ت: لوناااا خسته شدم درسته خسی بینمون نیست اما یک سال چرا باید انقدر باهام سرد باشه؟
لونا: مطمئنی حسی بینتون نیست؟ یا حداقل تو حسی بهش نداری؟
ا.ت: ن.. نه ن.. ندارم(لکنت)
لونا: ا.ت من تورو خیلی خوب میشناسم میدونم دوستش داری اما چرا بهش نمیگی؟
ا.ت: چون میدونم حسی بهم نداره(بغض)
(شب بعد رفتن اعضا)
ا.ت: جونگ کوک میشه یه لحظه بیای؟
کوک: هوم؟ ببین اگه باز بخوای..
ا.ت: نه راجب اون نیست
کوک: میشنوم
ا.ت: راستش یه چیزی میخوام بهت بگم اما از واکنشت خبر دارم ولی فقط میخوام خودمو خالی کنم
کوک: ببین اگه بخوای راجب سرد بودنو اینا...
ا.ت: دوستت دارم
کوک: چی؟(تعجب) (نه نه نباید همچین چیزی اتفاق بیوفته ا.ت متاسفم (تو دلش)
ا.ت: گفتم دوستت...
کوک: نشنیده میگیرم. الانم خوابم میاد میخوام بخوابم شب خوش(راستش خوشحال شدم چون حسمون متقابل بود اما چون اول و اخر کمپانی جداوون میکرد نمیتونستم بزارم بهم عادت کنه و میخوام ازم متنفر باشه)
(صبح)
(ا.ت ویو)
دیشب از شدت گریه کردن روی کاناپه خوابم برد صبح بیدار شدم چون باسد فعالیت داشته باشم دو سه تا ویدیو تیک تاک گرفتم راستش چون با جونگکوکم مثلا باهاشم خیلی هیت میخورم و هیتر زیاد دارم اما راستش برام مهم نیست که بقیه راجبم چه فکری میکنن من دیگه نمیتونم تاقت بیارم پس امروز میخوام با جونگ کوک برم کمپانی و قررادو لغو کنم از اون شرکت هم استعفا بدم
کوک: ...
ا.ت: سلام
کوک: معلمه گریه کردی که زیر چشمات پفه هوففف لعنتییی اخرش دیوونم میکنی(تو دلش)
کوک: سلام..
ا.ت: امروز میخوام باهات بیام کمپانی
کوک: هوم
(کمپانی)
ا.ت و کوک: سلام
پی دی نیم: سلام ا.ت شی چی باعث شد بیای؟
ا.ت: راستش میخوام قرارداد رو لغو کنم(جدی و سرد)
کوک و پی دی نیم: چیی؟
ا.ت: همون که شنیدید لطفاً بزارید پی دی نیم
پی دی نیم: اما طرفدار ها شک میکنن ما برای همین گفتیم یک سال
ا.ت: میتونید بگید بعد از یک سال جدا شدن اما من دیگه نمیتونم با جونگ کوک زیر یه سقف تا یک سال زندگی کنم
کوک: باشه اول و اخر هم میخواست بره دیگه همون بهتر الان رفت
پی دی نیم: تا چند ماه دیگه حق نداری راجب به جدا شدن و اینا صحبت کنی خودم حلش میکنم و باشه قرارداد رو لغو میکنیم الانم میتونی بری
ا.ت: خدافض
( خونه)
ا.ت: داشتم وسایلامو جم میکردم که صدای در اومد
کوک: هه واقعا میخوای بری؟(پوزخند)
ا.ت: به به یه روز سرد نبودی چی شده دلت برام تنگ میشه؟(پوزخند)
کوک: نه خدافض
ا.ت: خدافض
(دو روز بعد)
۵.۷k
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.