داشتم تو بیمارستان به خودم میگفتم
داشتم تو بیمارستان به خودم میگفتم
یعنی چی
یعنی خدا تو تولد جین کاری کرد که ات نتونه جشن بگیره
بغضم شکست با صدای بلند گریه میکردم هیچکی نبود اونجا جلو در نشسته بودم
که یکدفعه دکترا با سرعت به سمت در حرکت کردن هیچکی هیچی نمیگفت همینطوری مونده بودم گریم بیشتر اوج گرفت به هرکی زنگ میزدم جواب نمیداد بعد یک ساعت که دکترا اومدن بیرون گفتن جیغغغغغغغغ خانم ...... بهوش اومدن و تو کما نبودن بخواطر اینکه میخواستن عملش کنن و خیلی زیاد بیهوش کننده زده بودن ۳ روزه که بیهوشه
اینارو بیخیال کاره خدارو ببین دقیقا روزی که یونتان رفت حالش بدتر میشد
و دقیقا امروز که فردا تولد جینههههههه
بهوش داره میادددددد
حالا اینم بیخیال فکر کن اومدیم بهترین بیمارستان نتونستم تشخیص بدن بیهوش یا تو کمااااااا
ولی اینو بدونید معلومنیست بخواطر ضربه ای که به سرش وارد شده چه اتفاقی براش میفته
یعنی چی
یعنی خدا تو تولد جین کاری کرد که ات نتونه جشن بگیره
بغضم شکست با صدای بلند گریه میکردم هیچکی نبود اونجا جلو در نشسته بودم
که یکدفعه دکترا با سرعت به سمت در حرکت کردن هیچکی هیچی نمیگفت همینطوری مونده بودم گریم بیشتر اوج گرفت به هرکی زنگ میزدم جواب نمیداد بعد یک ساعت که دکترا اومدن بیرون گفتن جیغغغغغغغغ خانم ...... بهوش اومدن و تو کما نبودن بخواطر اینکه میخواستن عملش کنن و خیلی زیاد بیهوش کننده زده بودن ۳ روزه که بیهوشه
اینارو بیخیال کاره خدارو ببین دقیقا روزی که یونتان رفت حالش بدتر میشد
و دقیقا امروز که فردا تولد جینههههههه
بهوش داره میادددددد
حالا اینم بیخیال فکر کن اومدیم بهترین بیمارستان نتونستم تشخیص بدن بیهوش یا تو کمااااااا
ولی اینو بدونید معلومنیست بخواطر ضربه ای که به سرش وارد شده چه اتفاقی براش میفته
۱.۵k
۱۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.