پارت 98
اوکی.
سوار شدیم و به سمت کلانتری حرکت کردم، نفس جیمین پیدات میکنم،
پیدات میکنم. به کلانتری که رسیدیم ماشین پارک کردم و پیاده شدیم.
وارد شدیم و به سمت اتاق شوگا رفتم. رسیدیم تقهای زدم که صدای
جدیش اومد.
شوگا:بیا تو.
وارد شدم که هیون هم پشتم اومد و در رو پشت سرش بست. شوگا
سرش رو بلند کرد و با دیدن ما بلند شد که دست دادیم.
شوگا:جیمین خان از اینورا؟
نشستیم رو صندلی و پا رو پا انداختم و گفتم:
جیمین:خوبم، شوگا یه مشکل بزرگ دارم.
اخمهاش تو هم رفت و گفت:
شوگا:چیشده؟
جیمین:یکی ت رو دزدیده!
سوار شدیم و به سمت کلانتری حرکت کردم، نفس جیمین پیدات میکنم،
پیدات میکنم. به کلانتری که رسیدیم ماشین پارک کردم و پیاده شدیم.
وارد شدیم و به سمت اتاق شوگا رفتم. رسیدیم تقهای زدم که صدای
جدیش اومد.
شوگا:بیا تو.
وارد شدم که هیون هم پشتم اومد و در رو پشت سرش بست. شوگا
سرش رو بلند کرد و با دیدن ما بلند شد که دست دادیم.
شوگا:جیمین خان از اینورا؟
نشستیم رو صندلی و پا رو پا انداختم و گفتم:
جیمین:خوبم، شوگا یه مشکل بزرگ دارم.
اخمهاش تو هم رفت و گفت:
شوگا:چیشده؟
جیمین:یکی ت رو دزدیده!
۱۱.۸k
۲۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.