من و تو پارت ۴
من و تو پارت ۴
یکمی سرخ شد و منم همینطور الیسا مخندید گفتم
الیسا چی شده چرا داری میخندی(خجالتی)
الیسا نوشت چون شما دوتا خیلی بامزه شدید
وقتی نگاش کردم دیدم خیلی بامزه میخنده خندم گرفت یهویی همهگی زدیم زیر خنده
رییینننگگگگگ(زنگ تفریح)
رفتم وجا غذامو برداشتم دیدم الیسا امروز چیزی نیاورده رفتم پیشش گفتم
الیسا چیزی نیاوردی
دفترش رو بهم نشون داد:نه نیاوردم چون من...من...
گفتم تو چی
دیدم داره گریش میگیره
رفتم بغلش کردم و گفتم
ببخشید نمی خواستم ناراحتت کنم
اروم از بغلم اومد بیرون یه چیزی نوشت :اشکالی نداره من باید تو معذرت بخوام دیدم داره لبخند میزه لبخند زدم و گفتم
الیسا بیا من زیاد گشنم نیست
توشو نگاه کرد
من کلی دوتا تیکه کیک و دوتا آبمیوه داشتم
دیدم داره نا امیدی به زمین نگاه میکنه با لبخند گفتم
نگران من نباش من سیرم
بعد دیدم نوشته پس اگه اشکالی نداره من یه کیک با آبمیوه بر میدارم لبخندی زدم میخواستم بهش چیزی بگم که دیدم صورتش پریده شده بود کاملا ترسیده بود تعجب کردم که یک دفعه صدایی از پشت سرم اومد
هوی بیا اینجا ببینم کوچولو
خیلی ترسیدم چون صداش وحشتناک بود خشک شده بودم که یهو دیدم الیسا نوشته بود کوثر فرار کن
#داستان من و تو _پارت ۴.
یکمی سرخ شد و منم همینطور الیسا مخندید گفتم
الیسا چی شده چرا داری میخندی(خجالتی)
الیسا نوشت چون شما دوتا خیلی بامزه شدید
وقتی نگاش کردم دیدم خیلی بامزه میخنده خندم گرفت یهویی همهگی زدیم زیر خنده
رییینننگگگگگ(زنگ تفریح)
رفتم وجا غذامو برداشتم دیدم الیسا امروز چیزی نیاورده رفتم پیشش گفتم
الیسا چیزی نیاوردی
دفترش رو بهم نشون داد:نه نیاوردم چون من...من...
گفتم تو چی
دیدم داره گریش میگیره
رفتم بغلش کردم و گفتم
ببخشید نمی خواستم ناراحتت کنم
اروم از بغلم اومد بیرون یه چیزی نوشت :اشکالی نداره من باید تو معذرت بخوام دیدم داره لبخند میزه لبخند زدم و گفتم
الیسا بیا من زیاد گشنم نیست
توشو نگاه کرد
من کلی دوتا تیکه کیک و دوتا آبمیوه داشتم
دیدم داره نا امیدی به زمین نگاه میکنه با لبخند گفتم
نگران من نباش من سیرم
بعد دیدم نوشته پس اگه اشکالی نداره من یه کیک با آبمیوه بر میدارم لبخندی زدم میخواستم بهش چیزی بگم که دیدم صورتش پریده شده بود کاملا ترسیده بود تعجب کردم که یک دفعه صدایی از پشت سرم اومد
هوی بیا اینجا ببینم کوچولو
خیلی ترسیدم چون صداش وحشتناک بود خشک شده بودم که یهو دیدم الیسا نوشته بود کوثر فرار کن
#داستان من و تو _پارت ۴.
۳.۴k
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.