ننگ بر تو و برجام هایت و شوک های اقتصادیت بر ایران
ننگ بر تو و برجام هایت و شوک های اقتصادیت بر ایران
شوک درمانی شیلی؛ آزمون شکست خورده تعدیل اقتصادی
در تلاش برای کالبد شکافی واقعی نظام بازار آزاد و خصوصی سازی مورد ادعای مکتب شیکاگو، به بررسی کارنامه این مکتب در کشورهایی که شاگردان این مکتب و به خصوص، شاگردان فریدمن فعال بودند، پرداخته می شود. این افراد، کارشناسان و یا اقتصاددانان توانستند با رخنه و از طرق غیر قانونی و حتی غیرانسانی قدرت را به دست گیرند و جراحی اقتصادی را در راستای اهداف شان بکار ببندند. در این زمینه کشورهای آمریکا لاتین در صدر لیست این نوع جدید سلطه گری در کنار برخی نمودها از وحشی گری قرار دارند، البته کشورهایی همچون روسیه، عربستان و کشورهای شرق آسیا نیز از گزند تهاجم خط مشی اقتصادی آنها در امان نبودند.
کشورهای آمریکای لاتین که در سال های میانی سده بیستم با پیروی از الگوی خاص خود(الگوی توسعه گرایی) توانسته بودند به رشد قابل توجه اقتصادی دست یابند، در معرض اولین ضربه های نظام اقتصادی مکتب شیکاگو قرار گرفتند. همانگونه که خانم کلاین در کتاب ˈدکترین شوکˈ به آن اشاره داشت، با رسیدن دهه 1950، حالا دیگر توسعه گرایان در این کشورها نیز مانند پیروان مکتب کینز و سوسیال دموکرات ها در کشورهای ثروتمند می توانستند درباره مجموعه ای از موفقیت های تاثیرگذارشان سخن بگویند و به آنها مباهات کنند.
**الگوی توسعه گرایی موفق در قیف جنوبی
------------------------------------
پیشرفته ترین آزمایشگاه های توسعه گرایی دماغه جنوبی آمریکای لاتین بود که تحت عنوان ˈقیف جنوبیˈ شناخته می شد و کشورهای شیلی، آرژانتین، اوروگوئه و برزیل را در بر می گرفت.
کانون توسعه گرایی ˈکمیسیون اقتصادی سازمان ملل برای آمریکای لاتینˈ مستقر در سانتیاگو پایتخت شیلی به ریاست رائول پربیش اقتصاددان بود. پربیش گروه هایی از اقتصاددانان را در حیطه نظریه توسعه گرایی آموزش داد و به سرتاسر آمریکای لاتین اعزام کرد تا در مقام مشاور دولت ها در زمینه توسعه اقتصادی فعالیت کنند. سیاستمدارانی ملی گرا همچون خوان پرون در آرژانتین، با حسی آکنده از انتقام، ایده های این مشاوران را به مرحله اجرا گذاشتند و پول دولت را به طرح های زیربنایی مانند احداث بزرگراه ها و کارخانجات فولاد سرازیر کردند، یارانه های سخاوتمندانه ای در اختیار موسسات محلی گذاشتند تا کارخانه های جدیدی برای تولید خودرو و لوازم خانگی تاسیس کنند و با وضع تعرفه های بالا بر واردات، مانع ورود کالاهای خارجی شوند.
در این دوران، توسعه سرسام آور این کشورها باعث شد که کشورهای واقع در قیف جنوبی آمریکای لاتین بیشتر به اروپا و آمریکای شمالی شباهت داشته باشند تا به بقیه آمریکای لاتین یا سایر قسمت های جهان سوم. کارگران کارخانه های جدید، اتحادیه های قدرتمندی تشکیل دادند که در چانه زنی هایشان، دستمزدهای طبقه متوسط را مطالبه می کردند و فرزندانشان را برای تحصیل به دانشگاه های تازه تاسیس دولتی می فرستادند.
** توسعه گرایی در برابر اقتصاد لیبرال
-------------------------
طی دوره ای، توسعه گرایی به چنان موفقیت حیرت آوری دست یافته بود که قیف جنوبی آمریکای لاتین به یک نماد توانمند توسعه برای کشورهای فقیر در سراسر دنیا تبدیل شد؛ این نماد اثبات کننده این نکته بود که سیاست های اقتصادی هوشمندانه و عملی، چنانچه با قاطعیت اعمال شوند، فاصله طبقاتی بین جهان اول و جهان سوم را می تواند واقعا از میان برد. اما همین مساله باعث برانگیختن حساسیت اعضای مکتب شیکاگو و شخص فریدمن شد که مقابله هر الگوی بدیلی برای رسیدن به رشد و توسعه اقتصادی در برابر الگوی لیبرال دموکراسی را بر نمی تافت.
فریدمن و پیروانش، کشورهای این منطقه را که هم حیاط خلوت امریکا بود و از بسیاری جهات به ایالات متحده نزدیک بودند، به عنوان اولین آزمایشگاه نظریات فریدمن و جولانگاه دار و دسته مکتب شیکاگو انتخاب کردند. شروع این برنامه ها و تغییرات نیز از شیلی بود. شیلی کشوری بود که شخص فریدمن بسیار به آن علاقه مند بود و دوست داشت خود ناظر بر چگونگی اجرای دستورالعمل های این مکتب در آن باشد.
** شیلی و دار و دسته شیکاگویی
---------------------------------
پسران (دار و دسته های) شیکاگویی (Chicago Boys) گروهی از جامعه شناسان و اقتصاددانان شیلیایی بودند که همگی تحت نظر اساتیدی نظیر میلتون فریدمن و آرنولد هاربرگر، در دانشگاه اقتصاد شیکاگو و بعضا شعبه این دانشگاه در بخش اقتصاد دانشگاه کاتولیک شیلی به تحصیل پرداخته بودند. آموزش این افراد در راستای پیشبرد طرحی با عنوان ˈپروژه شیلیˈ بود که ایده اولیه آن در سال 1950 توسط وزارت کشور آمریکا داده شده بود و بنیاد فورد (Ford) هم مسوولیت تامین هزینه آن را بر عهده گر
شوک درمانی شیلی؛ آزمون شکست خورده تعدیل اقتصادی
در تلاش برای کالبد شکافی واقعی نظام بازار آزاد و خصوصی سازی مورد ادعای مکتب شیکاگو، به بررسی کارنامه این مکتب در کشورهایی که شاگردان این مکتب و به خصوص، شاگردان فریدمن فعال بودند، پرداخته می شود. این افراد، کارشناسان و یا اقتصاددانان توانستند با رخنه و از طرق غیر قانونی و حتی غیرانسانی قدرت را به دست گیرند و جراحی اقتصادی را در راستای اهداف شان بکار ببندند. در این زمینه کشورهای آمریکا لاتین در صدر لیست این نوع جدید سلطه گری در کنار برخی نمودها از وحشی گری قرار دارند، البته کشورهایی همچون روسیه، عربستان و کشورهای شرق آسیا نیز از گزند تهاجم خط مشی اقتصادی آنها در امان نبودند.
کشورهای آمریکای لاتین که در سال های میانی سده بیستم با پیروی از الگوی خاص خود(الگوی توسعه گرایی) توانسته بودند به رشد قابل توجه اقتصادی دست یابند، در معرض اولین ضربه های نظام اقتصادی مکتب شیکاگو قرار گرفتند. همانگونه که خانم کلاین در کتاب ˈدکترین شوکˈ به آن اشاره داشت، با رسیدن دهه 1950، حالا دیگر توسعه گرایان در این کشورها نیز مانند پیروان مکتب کینز و سوسیال دموکرات ها در کشورهای ثروتمند می توانستند درباره مجموعه ای از موفقیت های تاثیرگذارشان سخن بگویند و به آنها مباهات کنند.
**الگوی توسعه گرایی موفق در قیف جنوبی
------------------------------------
پیشرفته ترین آزمایشگاه های توسعه گرایی دماغه جنوبی آمریکای لاتین بود که تحت عنوان ˈقیف جنوبیˈ شناخته می شد و کشورهای شیلی، آرژانتین، اوروگوئه و برزیل را در بر می گرفت.
کانون توسعه گرایی ˈکمیسیون اقتصادی سازمان ملل برای آمریکای لاتینˈ مستقر در سانتیاگو پایتخت شیلی به ریاست رائول پربیش اقتصاددان بود. پربیش گروه هایی از اقتصاددانان را در حیطه نظریه توسعه گرایی آموزش داد و به سرتاسر آمریکای لاتین اعزام کرد تا در مقام مشاور دولت ها در زمینه توسعه اقتصادی فعالیت کنند. سیاستمدارانی ملی گرا همچون خوان پرون در آرژانتین، با حسی آکنده از انتقام، ایده های این مشاوران را به مرحله اجرا گذاشتند و پول دولت را به طرح های زیربنایی مانند احداث بزرگراه ها و کارخانجات فولاد سرازیر کردند، یارانه های سخاوتمندانه ای در اختیار موسسات محلی گذاشتند تا کارخانه های جدیدی برای تولید خودرو و لوازم خانگی تاسیس کنند و با وضع تعرفه های بالا بر واردات، مانع ورود کالاهای خارجی شوند.
در این دوران، توسعه سرسام آور این کشورها باعث شد که کشورهای واقع در قیف جنوبی آمریکای لاتین بیشتر به اروپا و آمریکای شمالی شباهت داشته باشند تا به بقیه آمریکای لاتین یا سایر قسمت های جهان سوم. کارگران کارخانه های جدید، اتحادیه های قدرتمندی تشکیل دادند که در چانه زنی هایشان، دستمزدهای طبقه متوسط را مطالبه می کردند و فرزندانشان را برای تحصیل به دانشگاه های تازه تاسیس دولتی می فرستادند.
** توسعه گرایی در برابر اقتصاد لیبرال
-------------------------
طی دوره ای، توسعه گرایی به چنان موفقیت حیرت آوری دست یافته بود که قیف جنوبی آمریکای لاتین به یک نماد توانمند توسعه برای کشورهای فقیر در سراسر دنیا تبدیل شد؛ این نماد اثبات کننده این نکته بود که سیاست های اقتصادی هوشمندانه و عملی، چنانچه با قاطعیت اعمال شوند، فاصله طبقاتی بین جهان اول و جهان سوم را می تواند واقعا از میان برد. اما همین مساله باعث برانگیختن حساسیت اعضای مکتب شیکاگو و شخص فریدمن شد که مقابله هر الگوی بدیلی برای رسیدن به رشد و توسعه اقتصادی در برابر الگوی لیبرال دموکراسی را بر نمی تافت.
فریدمن و پیروانش، کشورهای این منطقه را که هم حیاط خلوت امریکا بود و از بسیاری جهات به ایالات متحده نزدیک بودند، به عنوان اولین آزمایشگاه نظریات فریدمن و جولانگاه دار و دسته مکتب شیکاگو انتخاب کردند. شروع این برنامه ها و تغییرات نیز از شیلی بود. شیلی کشوری بود که شخص فریدمن بسیار به آن علاقه مند بود و دوست داشت خود ناظر بر چگونگی اجرای دستورالعمل های این مکتب در آن باشد.
** شیلی و دار و دسته شیکاگویی
---------------------------------
پسران (دار و دسته های) شیکاگویی (Chicago Boys) گروهی از جامعه شناسان و اقتصاددانان شیلیایی بودند که همگی تحت نظر اساتیدی نظیر میلتون فریدمن و آرنولد هاربرگر، در دانشگاه اقتصاد شیکاگو و بعضا شعبه این دانشگاه در بخش اقتصاد دانشگاه کاتولیک شیلی به تحصیل پرداخته بودند. آموزش این افراد در راستای پیشبرد طرحی با عنوان ˈپروژه شیلیˈ بود که ایده اولیه آن در سال 1950 توسط وزارت کشور آمریکا داده شده بود و بنیاد فورد (Ford) هم مسوولیت تامین هزینه آن را بر عهده گر
۴۳.۸k
۱۶ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.