p last
p last
پیش من میمونی.....؟
قیافه پر ذوقشو دوست داشتم....
*اوهوم میمونم....
میس...چرا فامیلیه من با شما یکیه؟
+اومم..نمیدونم...شاید فامیل باشیم....
*خخخ...
میس...موهاتون از کیه کوتاه نکردید....
خیلی قشنگه.....
راست میگفت موهام تا زیر زانوم بود...
+آخرین بار ۱۲ سالم بود....
*الان چند سالتونه؟
+فوضولی؟
*بگید دیگه...
این دختر منو به قهقهه مینداخت...
+۲۷ سالمه......
*ازدواج کردید؟
+...نه.....
*مامان من میشی؟
+عه...میسو....تو خودت مامان داری....
*بیا بشو دیگهه میسس...
+عههه مگه الکیه؟
تو دختر من شو....خوبه؟
*اوهوم خوبه....
همونطور که داشتم قلقکش میدادم در اتاقم رو زدن...
*(داره میخنده....
+بفرمایید...میسو بابات اومداا...
_سلام.
+سلام....
چشم تو چشم شدیم و لبخند روی لبم از بین رفت...
+م..میسو....برو...پدرت اومده....
*...اه...چقدر زود اومدی بابا..
من تازه داشتم با ویولت(ات) بازی میکردم
+چرا منو به اسم صدا میکنی؟(خنده کوتاه)
*بابا چرا حرف نمیزنی؟
من نمیام....
_میسو...زود باش...من کار دارم...برو بشین تو ماشین...سویا پرستارت اونجاست...
*اه...حالم ازش بهم میخوره....
و از اتاق رفت بیرون....
من باهاش تنها مونده بودم...
+......
_ویولت؟
+دخترت خیلی قشنگه....
_دنبالت میگشتم.....
+خب؟
_تو همونی هستی که میسو ازش حرف میزنه؟
+شاید...
_ازدواج کردی؟
+....چرا باید جواب بدم....
_چون شاید اینکه...من هنوز شوهرتم....
+نه نکردم....
خیلی ریلکس و آروم و با لبخند حرف میزد....
_میخوام برگردی.....فک نمیکردم انقدر راحت ولم کنی و بری..
+تو به من علاقه ای نداری و نداشتی....باید میموندم....
_هنوزم بچه ای....
+آره هستم...لطفا برو....اینجا نمون....
_میدونستی خیلی خوشگلی؟
کنار پنجره وایساده بودم و به بیروننگاه میکردم.....هی بهم نزدیک تر میشد.....
یه دستشو دور کمرم حلقه کرد.....
+به من دست نزن لطفا....
_همسرمی....
+طلاق میگیرم....
_طلاق؟ خخ...تازه میخوایم ازدواج کنیم.....
یک جواب بده....بر میگردی یا نه؟
+....بر میگردم.....ولی به خاطر میسو....میدونم از اون یکی زنته...ولی من دوسش دارم....
_منو چی....دوست نداری؟
+داشتم...ولی خودت دوست داشتن منو نخواستی..
_الان که میخوام چی..
+قبوله..بر میگردم.
(پایان)
پیش من میمونی.....؟
قیافه پر ذوقشو دوست داشتم....
*اوهوم میمونم....
میس...چرا فامیلیه من با شما یکیه؟
+اومم..نمیدونم...شاید فامیل باشیم....
*خخخ...
میس...موهاتون از کیه کوتاه نکردید....
خیلی قشنگه.....
راست میگفت موهام تا زیر زانوم بود...
+آخرین بار ۱۲ سالم بود....
*الان چند سالتونه؟
+فوضولی؟
*بگید دیگه...
این دختر منو به قهقهه مینداخت...
+۲۷ سالمه......
*ازدواج کردید؟
+...نه.....
*مامان من میشی؟
+عه...میسو....تو خودت مامان داری....
*بیا بشو دیگهه میسس...
+عههه مگه الکیه؟
تو دختر من شو....خوبه؟
*اوهوم خوبه....
همونطور که داشتم قلقکش میدادم در اتاقم رو زدن...
*(داره میخنده....
+بفرمایید...میسو بابات اومداا...
_سلام.
+سلام....
چشم تو چشم شدیم و لبخند روی لبم از بین رفت...
+م..میسو....برو...پدرت اومده....
*...اه...چقدر زود اومدی بابا..
من تازه داشتم با ویولت(ات) بازی میکردم
+چرا منو به اسم صدا میکنی؟(خنده کوتاه)
*بابا چرا حرف نمیزنی؟
من نمیام....
_میسو...زود باش...من کار دارم...برو بشین تو ماشین...سویا پرستارت اونجاست...
*اه...حالم ازش بهم میخوره....
و از اتاق رفت بیرون....
من باهاش تنها مونده بودم...
+......
_ویولت؟
+دخترت خیلی قشنگه....
_دنبالت میگشتم.....
+خب؟
_تو همونی هستی که میسو ازش حرف میزنه؟
+شاید...
_ازدواج کردی؟
+....چرا باید جواب بدم....
_چون شاید اینکه...من هنوز شوهرتم....
+نه نکردم....
خیلی ریلکس و آروم و با لبخند حرف میزد....
_میخوام برگردی.....فک نمیکردم انقدر راحت ولم کنی و بری..
+تو به من علاقه ای نداری و نداشتی....باید میموندم....
_هنوزم بچه ای....
+آره هستم...لطفا برو....اینجا نمون....
_میدونستی خیلی خوشگلی؟
کنار پنجره وایساده بودم و به بیروننگاه میکردم.....هی بهم نزدیک تر میشد.....
یه دستشو دور کمرم حلقه کرد.....
+به من دست نزن لطفا....
_همسرمی....
+طلاق میگیرم....
_طلاق؟ خخ...تازه میخوایم ازدواج کنیم.....
یک جواب بده....بر میگردی یا نه؟
+....بر میگردم.....ولی به خاطر میسو....میدونم از اون یکی زنته...ولی من دوسش دارم....
_منو چی....دوست نداری؟
+داشتم...ولی خودت دوست داشتن منو نخواستی..
_الان که میخوام چی..
+قبوله..بر میگردم.
(پایان)
۱۱.۰k
۰۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.