زمانی که باهاش آشنا شدم عاشق شخصیتش شدم
زمانی که باهاش آشنا شدم عاشق شخصیتش شدم
کلا خیلی باهام مهربون بود و خیلی باهم خوب بودیم
به مرور سرد تر و سردتر شد تا یه جا دوستیمونو تموم کرد...
یوکی چند ماه پیش بهترین دوست من توی ویس بود
موقعی که باهام سرد بود هیچوقت متوجه نشد که چقد اذیت میشم
چند ماه دیگه یکسال از روز آشناییمون میگذره...
و ما خیلی وقته که دوستیمونو تموم کردیم
ولی هنوزم یادش میوفتم و فکرم میره پیشش...
_حرفای نگفته جولیآ
(بعد از اینکه نوشتن خاطرات هیون رو قطع کردم خیلی هاتون اومدین و گفتین دوباره شروعش کنم ولی دیگه افکارمو مینویسم و زود به زود حذفشون میکنم )
کلا خیلی باهام مهربون بود و خیلی باهم خوب بودیم
به مرور سرد تر و سردتر شد تا یه جا دوستیمونو تموم کرد...
یوکی چند ماه پیش بهترین دوست من توی ویس بود
موقعی که باهام سرد بود هیچوقت متوجه نشد که چقد اذیت میشم
چند ماه دیگه یکسال از روز آشناییمون میگذره...
و ما خیلی وقته که دوستیمونو تموم کردیم
ولی هنوزم یادش میوفتم و فکرم میره پیشش...
_حرفای نگفته جولیآ
(بعد از اینکه نوشتن خاطرات هیون رو قطع کردم خیلی هاتون اومدین و گفتین دوباره شروعش کنم ولی دیگه افکارمو مینویسم و زود به زود حذفشون میکنم )
۵۶۰
۲۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.