Commandant
Commandant
Par2
"هیوری"
وارد پادگان شدم و سمت فرمانده لی رفتم
(احترام نظامی)،استوار دوم کیم هی یوری هستم.
*(احترام نظامی)،آزاد. مطمعنی؟؟ استوار دوم؟
(لبخند)،(احترام نظامی)استوار اول کیم هی یوری هستم.
*آهااا الان درست شد،تبریک میگم برو وسایلتو جمع کن
ممنون(لبخند)،(احترام نظامی)
"بعد از جمع کردن وسایلم سمت خونه راه افتادم باید اینو به مامانم میگفتم،بعد از دوسال داشتم ترفیع میگرفتم و این فوق العاده بود"
اوماااا،بیا ببین کی اومدههه
"صدای خستش،حقیقتا آرامش دهنده ی روح و جسمم بود"
*سلام عزیزم،خوش اومدی،چه عجب یادت اومد یکیو داری شبو روز چشم به راهته که یه دقیقه ببینتت
"بغلش کردم و موهای جو گندمی بلندشو بوسیدم"
ببخشید اوما باور کن سرم شلوغ بود اما ببین ارزششو داشت. "به درجه ی جدیدی که روش شونه ی لباسم زده شده بود اشاره کردم،لبخندش!تسکین دهنده ی خستگی و درد هام، من بدون این زن میخوام چیکار کنم؟؟"
*مبارکهه دورت بگردم الان باید چی صدات کنم؟فرمانده کیم هیوری؟؟
(لبخند)حالا بعدا به اونم میرسم،استوار اول کیم هیوری(احترام نظامی)
*دختره ی دیوونه(خنده)،بیا بشین ببینم اون کیکه تو دستت و انقد منو سرپا نگه داشتی؟؟ بیا بشین دیگه کیکمونو بخوریم
......
"حس میکنم بعد از دیدن مامان انرژی گرفتم،دره خونه رو بار کردم و وارد شدم،شت داره دیرم میشه..، بعد از برداشتن چند دست لباس و گذاشتن تو کیف ارتشیم سوار ماشین شدمو سمت پادگان جدید تیم جدید و نزدیک ترین آینده به هدفم راه افتادم"....
شرایط پارت بعد"10لایک"
#فیک_جونگکوک
#فیک_بی_تی_اس
Par2
"هیوری"
وارد پادگان شدم و سمت فرمانده لی رفتم
(احترام نظامی)،استوار دوم کیم هی یوری هستم.
*(احترام نظامی)،آزاد. مطمعنی؟؟ استوار دوم؟
(لبخند)،(احترام نظامی)استوار اول کیم هی یوری هستم.
*آهااا الان درست شد،تبریک میگم برو وسایلتو جمع کن
ممنون(لبخند)،(احترام نظامی)
"بعد از جمع کردن وسایلم سمت خونه راه افتادم باید اینو به مامانم میگفتم،بعد از دوسال داشتم ترفیع میگرفتم و این فوق العاده بود"
اوماااا،بیا ببین کی اومدههه
"صدای خستش،حقیقتا آرامش دهنده ی روح و جسمم بود"
*سلام عزیزم،خوش اومدی،چه عجب یادت اومد یکیو داری شبو روز چشم به راهته که یه دقیقه ببینتت
"بغلش کردم و موهای جو گندمی بلندشو بوسیدم"
ببخشید اوما باور کن سرم شلوغ بود اما ببین ارزششو داشت. "به درجه ی جدیدی که روش شونه ی لباسم زده شده بود اشاره کردم،لبخندش!تسکین دهنده ی خستگی و درد هام، من بدون این زن میخوام چیکار کنم؟؟"
*مبارکهه دورت بگردم الان باید چی صدات کنم؟فرمانده کیم هیوری؟؟
(لبخند)حالا بعدا به اونم میرسم،استوار اول کیم هیوری(احترام نظامی)
*دختره ی دیوونه(خنده)،بیا بشین ببینم اون کیکه تو دستت و انقد منو سرپا نگه داشتی؟؟ بیا بشین دیگه کیکمونو بخوریم
......
"حس میکنم بعد از دیدن مامان انرژی گرفتم،دره خونه رو بار کردم و وارد شدم،شت داره دیرم میشه..، بعد از برداشتن چند دست لباس و گذاشتن تو کیف ارتشیم سوار ماشین شدمو سمت پادگان جدید تیم جدید و نزدیک ترین آینده به هدفم راه افتادم"....
شرایط پارت بعد"10لایک"
#فیک_جونگکوک
#فیک_بی_تی_اس
۲۲۴
۰۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.