امیدوارم خوب باشه
(فقط ادامه بده) پارت : ۳
تهیونگ :باشه حالا شوخی کردم 😜
جیمین : بریم دیگه دیر نشه
جیمین : راستی ا ت تو کجا میمونی ؟
ا ت: من خونه اجاره کردم
جیمین: خوبه خونه چطوره دنج هست ؟
ا ت: خوبه نه زیاد بزرگه نه کوچیک
جیمین : من میگم خونه هرو پس بده بیا بریم خونه ی ما ها تهیونگ ؟
تهیونگ : اره راست میگه کلی خوش میگذره تو رو خدا بیا
جیمین: راست میگه ها کلی خوش میگذره بیا دیگه به اعضا هم میگیم 🥺🙏
ا ت : باشه چون اصرار میکنین ولی برای همیشه نه فقط یه هفته باشه
جیمین و تهیونگ : باشه 😍
جیمین : پس راه بیفتیم
ا ت و تهیونگ : باشه 😇
تهیونگ : رسیدیم
ا ت : وای چقدر بزرگه
تهیونگ : اره دیگه برای همین گفتیم بیای پیشمون ولی تو گفتی یه هفته 🥲
ا ت:آهان
ویو ا ت
رسیدیم خونه اعضا منم کلی خوشحال بودم ☺️✨
شوگا :بچه ها حالا که ا ت اینجاس یه فیلم ترسناک ببینیم ؟
جیهوپ: شوگا هیونگ چه عجب یه نظری به غیر از خواب دادی
شوگا : ما اینیم دیگه 😏
کوک : اتفاقان منم یه فیلم میشناسم جدید و به شدت ترسناک
ا ت : باشه ولی من خیلی میترسم باید یکی پیشم بشینه
وی : من میشینم
جیمین : نه خیر تو از ا ت ترسو تر هستی من میشینم
وی:نه خیر هم
جیمین: اصلا خود ا ت انتخاب کنه ا ت بگو
ا ت : جیمین بشینه پیشم ببخشید تهیونگ
جیمین:خوبت شد 😏
وی:برای چی عذر خواهی میکنی اشکال نداره بابا
ا ت:مرسی تهیونگ 😘
جیمین:خوب شروع شد حواس ها جمع
ویو ا ت
یه جای فیلم خیلی ترسناک بود برای همین یهو جیمین رو بغل
کردم
وقتی خودم فهمیدم جیمین رو بغل کردن صورتم سرخ شد
جیمین : ا ت حالت خوبه ؟
ا ت :اره خوبم سریع دستم رو کشیدم
جیمین:آها نگران شدم
ویو جیمین
فیلم تموم شد و رفتیم برای خواب آمده شدیم
وقتی اون لحظه ا ت بغلم کرد حس خیلی خوبی داشتم و کمی خجالت کشیدم
ویو ا ت
رفتم تو اتاقم ولی خیلی میترسیدم نمیتونستم بخوابم
رفتم بیرون از اتاق فقط جیمین به اتاقم نزدیک بود برای همین بدو بدو رفتم تو اتاق جیمین
جیمین: ا ت چیزی شده ؟
ا ت :نه فقط کمی میترسم
جیمین : آهان بیا رو تخت من بخواب
ا ت: نه من رو مبل میخوابم
جیمین:نه نمیشه
ا ت : باشه ممنون
جیمین:خواهش
پرش زمانی (صبح)
ویو ا ت
صبح با صورت خواب آلو بیدار شدم
چی این اینجا چی کار میکنه
جیمین کنار من خوابید بود ولی آنقدر کیوت خوابیده بود که دلم نیومد بیدارش کنم
پا شدم می خواستم برم تو اتاق هم که حاضر بشم
که جیمین بیدار شد
جیمین : ا ت بیدار شدی
ا ت : اره راستی چرا پیش من خوابیدی ؟😠
جیمین : آها خوابم برد ببخشید
ا ت : باشه حالا اشکال نداره
ویو آ ت
صبحونه رو خوردیم و بعد یکی زنگ زد گفت پارتی دعوتیم
جیمین :ایول ا ت تو هم میای دیگه
ا ت: اره 🥺
جیمین و کوک و وی : پس بریم خرید
ا ت.:باشه هر چی شما بگین
ویو ا ت
پسرا خرید کردن منم چند تا چیز گرفتم با یه لباس مناسب پارتی
رسیدیم خونه آماده شدم و یه آرایش ملایم کردم
و مو هام رو باز گذاشتم (رفت خونه خودش آماده شد)
بعد که رسیدم..........
من باز گذاشتم هر چند تا لایک نگرفت
تهیونگ :باشه حالا شوخی کردم 😜
جیمین : بریم دیگه دیر نشه
جیمین : راستی ا ت تو کجا میمونی ؟
ا ت: من خونه اجاره کردم
جیمین: خوبه خونه چطوره دنج هست ؟
ا ت: خوبه نه زیاد بزرگه نه کوچیک
جیمین : من میگم خونه هرو پس بده بیا بریم خونه ی ما ها تهیونگ ؟
تهیونگ : اره راست میگه کلی خوش میگذره تو رو خدا بیا
جیمین: راست میگه ها کلی خوش میگذره بیا دیگه به اعضا هم میگیم 🥺🙏
ا ت : باشه چون اصرار میکنین ولی برای همیشه نه فقط یه هفته باشه
جیمین و تهیونگ : باشه 😍
جیمین : پس راه بیفتیم
ا ت و تهیونگ : باشه 😇
تهیونگ : رسیدیم
ا ت : وای چقدر بزرگه
تهیونگ : اره دیگه برای همین گفتیم بیای پیشمون ولی تو گفتی یه هفته 🥲
ا ت:آهان
ویو ا ت
رسیدیم خونه اعضا منم کلی خوشحال بودم ☺️✨
شوگا :بچه ها حالا که ا ت اینجاس یه فیلم ترسناک ببینیم ؟
جیهوپ: شوگا هیونگ چه عجب یه نظری به غیر از خواب دادی
شوگا : ما اینیم دیگه 😏
کوک : اتفاقان منم یه فیلم میشناسم جدید و به شدت ترسناک
ا ت : باشه ولی من خیلی میترسم باید یکی پیشم بشینه
وی : من میشینم
جیمین : نه خیر تو از ا ت ترسو تر هستی من میشینم
وی:نه خیر هم
جیمین: اصلا خود ا ت انتخاب کنه ا ت بگو
ا ت : جیمین بشینه پیشم ببخشید تهیونگ
جیمین:خوبت شد 😏
وی:برای چی عذر خواهی میکنی اشکال نداره بابا
ا ت:مرسی تهیونگ 😘
جیمین:خوب شروع شد حواس ها جمع
ویو ا ت
یه جای فیلم خیلی ترسناک بود برای همین یهو جیمین رو بغل
کردم
وقتی خودم فهمیدم جیمین رو بغل کردن صورتم سرخ شد
جیمین : ا ت حالت خوبه ؟
ا ت :اره خوبم سریع دستم رو کشیدم
جیمین:آها نگران شدم
ویو جیمین
فیلم تموم شد و رفتیم برای خواب آمده شدیم
وقتی اون لحظه ا ت بغلم کرد حس خیلی خوبی داشتم و کمی خجالت کشیدم
ویو ا ت
رفتم تو اتاقم ولی خیلی میترسیدم نمیتونستم بخوابم
رفتم بیرون از اتاق فقط جیمین به اتاقم نزدیک بود برای همین بدو بدو رفتم تو اتاق جیمین
جیمین: ا ت چیزی شده ؟
ا ت :نه فقط کمی میترسم
جیمین : آهان بیا رو تخت من بخواب
ا ت: نه من رو مبل میخوابم
جیمین:نه نمیشه
ا ت : باشه ممنون
جیمین:خواهش
پرش زمانی (صبح)
ویو ا ت
صبح با صورت خواب آلو بیدار شدم
چی این اینجا چی کار میکنه
جیمین کنار من خوابید بود ولی آنقدر کیوت خوابیده بود که دلم نیومد بیدارش کنم
پا شدم می خواستم برم تو اتاق هم که حاضر بشم
که جیمین بیدار شد
جیمین : ا ت بیدار شدی
ا ت : اره راستی چرا پیش من خوابیدی ؟😠
جیمین : آها خوابم برد ببخشید
ا ت : باشه حالا اشکال نداره
ویو آ ت
صبحونه رو خوردیم و بعد یکی زنگ زد گفت پارتی دعوتیم
جیمین :ایول ا ت تو هم میای دیگه
ا ت: اره 🥺
جیمین و کوک و وی : پس بریم خرید
ا ت.:باشه هر چی شما بگین
ویو ا ت
پسرا خرید کردن منم چند تا چیز گرفتم با یه لباس مناسب پارتی
رسیدیم خونه آماده شدم و یه آرایش ملایم کردم
و مو هام رو باز گذاشتم (رفت خونه خودش آماده شد)
بعد که رسیدم..........
من باز گذاشتم هر چند تا لایک نگرفت
۵۰.۳k
۱۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.