.يک صبح بيدار می شويم
.يک صبح بيدار می شويم
و می بينيم که باران تند می بارد
نه بر گياهان و کشتزاران و پنجره ها
باران می بارد
نه بر استخوان خسته ی کوه،
يا گلدان، يا پرنده های نشسته روی سيم برق
يک صبح با صدای بارانی که تند می بارد
بارانی که نمی بارد بر چتر،
بيدار می شويم
و می بينيم باران قطره قطره می ريزد
بر دکه ی روزنامه فروشی
و کلمات خون و خونريزی
با هر قطره ی باران از روزنامه
قطره قطره می چکد
قطره قطره می ريزد ...
و می بينيم که باران تند می بارد
نه بر گياهان و کشتزاران و پنجره ها
باران می بارد
نه بر استخوان خسته ی کوه،
يا گلدان، يا پرنده های نشسته روی سيم برق
يک صبح با صدای بارانی که تند می بارد
بارانی که نمی بارد بر چتر،
بيدار می شويم
و می بينيم باران قطره قطره می ريزد
بر دکه ی روزنامه فروشی
و کلمات خون و خونريزی
با هر قطره ی باران از روزنامه
قطره قطره می چکد
قطره قطره می ريزد ...
۸.۹k
۱۸ مهر ۱۴۰۱