ادامه پارت ۴۷
ا.ت. همین الان تمام افرادتو از سر راهمون بر میداری
لونا. دایی دایی نکن اینکارو نذار منو ببرن
ا.ت. کاری که گفتمو میکنی وگرنه بدون لحظه ای درنگ شلیک میکنم
دیدم جون وو رفت سمت حیاط منم با جیمین و لونا رفتیم تو حیاط تا از عمارت بریم بیرون که دیدم هیچ نگهبانی تو حیاط نیست
ا.ت. داییت خیلی دوست داره
رفتیم تو ماشین و بعدشم رفتیم عمارت...به عمارت رسیدیم و لونا رو بردم زیرزمین
جیمین. چیکار میخوای کنی؟
ا.ت. میخوام بکشمش
دیگه جیمین چیزی نگفت
ا.ت. مگه نگفتم از عزیزام دور بمون؟ ( داد )
ا.ت. تو آدم نمیشی
رفتم و قیچی مخصوصمو برداشتم
ا.ت. نمیخوام به همین راحتی بمیری...تو باید زجر بکشی
لونا. التماست میکن..
ا.ت. دهنتو ببند ( عربده )
( بخش هایی که داره شکنجش میده خیلی وحشتناکه و از اونجایی که بعضی هاتون زیر ۱۷ سال هستید فقط بدونید جوری لونا درد میکشه که از درد میمیره )
خون لونا رو صورتم چکیده بود...رفتم و دست و صورتمو شستم و تمام مدت جیمین وایساده بود و منو نگاه میکرد
جیمین. یه خون دیگه...یه خون دیگه ریختی
ا.ت. که چی؟
جیمین. .......
ا.ت. میخوام برم بیمارستان اگه میخوای تو هم بیا
لونا. دایی دایی نکن اینکارو نذار منو ببرن
ا.ت. کاری که گفتمو میکنی وگرنه بدون لحظه ای درنگ شلیک میکنم
دیدم جون وو رفت سمت حیاط منم با جیمین و لونا رفتیم تو حیاط تا از عمارت بریم بیرون که دیدم هیچ نگهبانی تو حیاط نیست
ا.ت. داییت خیلی دوست داره
رفتیم تو ماشین و بعدشم رفتیم عمارت...به عمارت رسیدیم و لونا رو بردم زیرزمین
جیمین. چیکار میخوای کنی؟
ا.ت. میخوام بکشمش
دیگه جیمین چیزی نگفت
ا.ت. مگه نگفتم از عزیزام دور بمون؟ ( داد )
ا.ت. تو آدم نمیشی
رفتم و قیچی مخصوصمو برداشتم
ا.ت. نمیخوام به همین راحتی بمیری...تو باید زجر بکشی
لونا. التماست میکن..
ا.ت. دهنتو ببند ( عربده )
( بخش هایی که داره شکنجش میده خیلی وحشتناکه و از اونجایی که بعضی هاتون زیر ۱۷ سال هستید فقط بدونید جوری لونا درد میکشه که از درد میمیره )
خون لونا رو صورتم چکیده بود...رفتم و دست و صورتمو شستم و تمام مدت جیمین وایساده بود و منو نگاه میکرد
جیمین. یه خون دیگه...یه خون دیگه ریختی
ا.ت. که چی؟
جیمین. .......
ا.ت. میخوام برم بیمارستان اگه میخوای تو هم بیا
۲.۹k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.