وقتی بعد از مدت ها
وقتی بعد از مدت ها
پارت ۴
و شروع کرد به صحبت کردن
_ میدونم که چقدر باعث شدم درد بکشی چقدر عذابت دادم تو این چند سال ولی من حق انتخاب نداشتم باید برای نجات جونت ترکت میکردم ، اگه نمیرفتم بلایی سرت میاوردن که نمیتونستم تا آخر عمر خودمو ببخشم پس نزار این احساس لعنتی رو با خودم به گور ببرم میخام این حس رو باهات سهیم شم و لحظه لحظه زندگیم رو با تو بگذرونم ، من هنوزم عاشقتم ات ، حتی بیشتر از قبل به قدری عاشقتم که نمیتونم کلمه ای برای توصیفش پیدا کنم کاش بتونی منو ببخشی و برگردی تا زندگیه دوباره رو با هم تجربه کنیم . میتونی منو ببخشی فرشته کوچولو ؟
+ واقعا انتظار داری باور کنم ؟ بعد چند سال برگشتی و میگی که دست خودت نبوده و به خواست خودت ترکم نکردی ؟ هه خنده داره .
از کی تاحالا بقیه برای زندگیت تصمیم میگرن ؟
« جرئه ای از قهوه رو نوشید و گوشیش رو از توی جیبش در آورد و ویسی رو پلی کرد »
^باید بهت هشدار بدم ، اگه ولش نکنی بلایی سرش میارم که برای دیدنش باید دنبال اسمش روی سنگ قبرا باشی .
« بعد گوشیو مقابل صورتت گرفت و لب زد »
_ تاریخش رو نگاه کن
با شنیدن اون حرفا و دیدن تاریخ ارسال شده ی اون پیام ، دستات میلرزید و قلبت رو حس نمیکردی شروع به باز و بسته کردن چشمات برای اینکه کمی از سر گیجت کم کنی کردی . اما بعد سیاهی
پارت ۴
و شروع کرد به صحبت کردن
_ میدونم که چقدر باعث شدم درد بکشی چقدر عذابت دادم تو این چند سال ولی من حق انتخاب نداشتم باید برای نجات جونت ترکت میکردم ، اگه نمیرفتم بلایی سرت میاوردن که نمیتونستم تا آخر عمر خودمو ببخشم پس نزار این احساس لعنتی رو با خودم به گور ببرم میخام این حس رو باهات سهیم شم و لحظه لحظه زندگیم رو با تو بگذرونم ، من هنوزم عاشقتم ات ، حتی بیشتر از قبل به قدری عاشقتم که نمیتونم کلمه ای برای توصیفش پیدا کنم کاش بتونی منو ببخشی و برگردی تا زندگیه دوباره رو با هم تجربه کنیم . میتونی منو ببخشی فرشته کوچولو ؟
+ واقعا انتظار داری باور کنم ؟ بعد چند سال برگشتی و میگی که دست خودت نبوده و به خواست خودت ترکم نکردی ؟ هه خنده داره .
از کی تاحالا بقیه برای زندگیت تصمیم میگرن ؟
« جرئه ای از قهوه رو نوشید و گوشیش رو از توی جیبش در آورد و ویسی رو پلی کرد »
^باید بهت هشدار بدم ، اگه ولش نکنی بلایی سرش میارم که برای دیدنش باید دنبال اسمش روی سنگ قبرا باشی .
« بعد گوشیو مقابل صورتت گرفت و لب زد »
_ تاریخش رو نگاه کن
با شنیدن اون حرفا و دیدن تاریخ ارسال شده ی اون پیام ، دستات میلرزید و قلبت رو حس نمیکردی شروع به باز و بسته کردن چشمات برای اینکه کمی از سر گیجت کم کنی کردی . اما بعد سیاهی
۸۱۹
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.