بیبی گرل من *ادامه پارت ۷
#بیبی_گرل_من *ادامه پارت ۷
پله های زیادی بود آروم درشو بستم
آروم از پله ها پایین اومدم
محشر بود یه طرف برای قمار بود اون یکیم برای تنیس
حتی کیسه بکسم داشت ..
نگاهی کردم که دیدم بلاوه اون سه نفر چهار نفر دیگم هستن ..
برای اینکه حرفاشونو بشنوم پشت دیوار رخکن قایم شدم
تا به حرفاشون گوش بدم
فلیکس : خب خب هوانگ چرا اون دخترو آورده
سونگمین : سوال خوبيه
لینو : نمیدونید واقعا ؟
فلیکس : نههه
لینو : هوانگ اون دخترو آورده تا ...
مکث کرد ...
روی زانو هام نشسته بودم و منتظر بودم ادامه حرفشو بگه
اما ساکت بود
که ....
پله های زیادی بود آروم درشو بستم
آروم از پله ها پایین اومدم
محشر بود یه طرف برای قمار بود اون یکیم برای تنیس
حتی کیسه بکسم داشت ..
نگاهی کردم که دیدم بلاوه اون سه نفر چهار نفر دیگم هستن ..
برای اینکه حرفاشونو بشنوم پشت دیوار رخکن قایم شدم
تا به حرفاشون گوش بدم
فلیکس : خب خب هوانگ چرا اون دخترو آورده
سونگمین : سوال خوبيه
لینو : نمیدونید واقعا ؟
فلیکس : نههه
لینو : هوانگ اون دخترو آورده تا ...
مکث کرد ...
روی زانو هام نشسته بودم و منتظر بودم ادامه حرفشو بگه
اما ساکت بود
که ....
۱۰.۳k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.