تصورش کن ؛)
در باز کردم وارد شدم
دیدمش خودش بود همون آدم
سریع برگشتم که نبینه منو که صدام زد
یاد آهنگ افتادم
اسممو دوست دارم تا وقتی که تو صداش کنی
برگشتم سلام کردیم
نگاه طولانی بود
زبانمان قفل ، چشمهایمان با گریه فریاد میزد
علاقه را
دیدمش خودش بود همون آدم
سریع برگشتم که نبینه منو که صدام زد
یاد آهنگ افتادم
اسممو دوست دارم تا وقتی که تو صداش کنی
برگشتم سلام کردیم
نگاه طولانی بود
زبانمان قفل ، چشمهایمان با گریه فریاد میزد
علاقه را
۶.۹k
۱۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.