پارت۳ از چند پارتی او معلم من است
زنگ تفریح خورد و من صبر کردم کلاس خالی بشه بعد برم سر کلاس وقتی مطمئن شدم وارد کلاس شدم و اصلا به دورو برم نگاه نکردم خوراکیمو از داخل کیفم برداشتم تا برم بیرون که با صدای کلید در کلاس که قفل شد برگشتم و با دیدن مایکل شکه شدم ولی بعد سریع خودمو اعصبانی نشون دادم و با حالتی که برام مهم نیستی بهش گفتم
-دلیل کارتون چیه استاد ؟ بهتره درو باز کنید
-الان میفهمی دلیل کارم چیه
اومد نزدیکم من همیشه عاشق این کارش بودم که میخواست با زور شروع کنه ولی ایندفعه فرق داشت همیشه وایمیستادم تا خودش شروع کنه ولی ایندفعه با قدمای تند به عقب رفتم و با خشم که رگه هایی از بغض تو چشمام بود نگاش میکردم بازوی منو گرفت و انداخت رو ميز خودش با لذت نگام میکرد اول از
اگه پارت 18رو میخوای تو کامنتا بگو پیوی برات بفرستم 💋💋
-دلیل کارتون چیه استاد ؟ بهتره درو باز کنید
-الان میفهمی دلیل کارم چیه
اومد نزدیکم من همیشه عاشق این کارش بودم که میخواست با زور شروع کنه ولی ایندفعه فرق داشت همیشه وایمیستادم تا خودش شروع کنه ولی ایندفعه با قدمای تند به عقب رفتم و با خشم که رگه هایی از بغض تو چشمام بود نگاش میکردم بازوی منو گرفت و انداخت رو ميز خودش با لذت نگام میکرد اول از
اگه پارت 18رو میخوای تو کامنتا بگو پیوی برات بفرستم 💋💋
۴۲۳
۲۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.