فیک اجبار پارت 30
پارت30
♒فیک اجبار♒
میری بالا و منتظر اومدن کوک میمونی
(باورتون میشه اصلا حال صحنه مثبت ۱۸ ندارم😐)
کوک:گمشو بنویس
میلا:اهههههه بابا خیلی حال بهم زنین
کوک:الکی کشش نده بنویس
میلا:تف......اوکی بریم...
کوک:بریم...(وی خنده شیطانی سر میدهد🤣)
کوک وارده اتاق میشه......
از زبون من(میلا) یعنی همون سوم شخص:
بدون هیچ وقت تلف کردنی لبای عسلیه دختر رو صاحب میشه و شروع به مکیدن میکنه دستای بزرگشو سمت کمر دختر میبره و به سمت کمرش میکشه و فاصله بینشون رو کمتر و کمتر میکنه...............
دختر رو به سمت تخت همراهی میکنه بعد تموم شدن مکیدن لبان عسلیه دختر گردنش رو صاحب میشه گردن بلورین دختر در محاصره لبان وحشیانه ی جونگ کوک قرار گرفته شده به سمت پایین حرکت میکنه سینه های دختر رو در دستانش قاب میکنه و بوسه و گاز های ریزی به جا میزاره که لذت دختر چندین برابر و ناله هاش کل اتاق رو پر میکنه............کل بدن دختر از شدت بوسه های وحشیانه پسر کبود شده بود...... کبودی که جونگ کوک با دیدنش ده برابر دیواانه تر میشد..... دو باره به سمت بالا و برگشت و لبای دختر رو صاحب شد گرمایی وجود هر دو مثل یک آتیش سوزان بود اتیشی که حالا حالا ها قصد خاموش شدن نداشت ...... اما یهو خاموش شد😐🤣
خدمتکار:اقای جونگ کوک...اقای جونگ کوک اقای جیوونگ زخمی اومدن اینجا .........
جونگ کوک:ای تف ت این شانس گند ما
لونا:بلند شو برو ببین چش شده...
جونگ کوک:توخوبی؟؟؟؟
لونا:اوهوم....
جونگ کوک:باشه ببند شو لباس بپوش هر وقت تونستی بیا پایین....
لونا :باشه
□□□□□□□□□□□□□□□□□
کوک
از پله ها اوموم پایین که جلوی در......
خداییی عجب لحظه هاییی کات میکنماااااا🤣
#FICEJBAR
♒فیک اجبار♒
میری بالا و منتظر اومدن کوک میمونی
(باورتون میشه اصلا حال صحنه مثبت ۱۸ ندارم😐)
کوک:گمشو بنویس
میلا:اهههههه بابا خیلی حال بهم زنین
کوک:الکی کشش نده بنویس
میلا:تف......اوکی بریم...
کوک:بریم...(وی خنده شیطانی سر میدهد🤣)
کوک وارده اتاق میشه......
از زبون من(میلا) یعنی همون سوم شخص:
بدون هیچ وقت تلف کردنی لبای عسلیه دختر رو صاحب میشه و شروع به مکیدن میکنه دستای بزرگشو سمت کمر دختر میبره و به سمت کمرش میکشه و فاصله بینشون رو کمتر و کمتر میکنه...............
دختر رو به سمت تخت همراهی میکنه بعد تموم شدن مکیدن لبان عسلیه دختر گردنش رو صاحب میشه گردن بلورین دختر در محاصره لبان وحشیانه ی جونگ کوک قرار گرفته شده به سمت پایین حرکت میکنه سینه های دختر رو در دستانش قاب میکنه و بوسه و گاز های ریزی به جا میزاره که لذت دختر چندین برابر و ناله هاش کل اتاق رو پر میکنه............کل بدن دختر از شدت بوسه های وحشیانه پسر کبود شده بود...... کبودی که جونگ کوک با دیدنش ده برابر دیواانه تر میشد..... دو باره به سمت بالا و برگشت و لبای دختر رو صاحب شد گرمایی وجود هر دو مثل یک آتیش سوزان بود اتیشی که حالا حالا ها قصد خاموش شدن نداشت ...... اما یهو خاموش شد😐🤣
خدمتکار:اقای جونگ کوک...اقای جونگ کوک اقای جیوونگ زخمی اومدن اینجا .........
جونگ کوک:ای تف ت این شانس گند ما
لونا:بلند شو برو ببین چش شده...
جونگ کوک:توخوبی؟؟؟؟
لونا:اوهوم....
جونگ کوک:باشه ببند شو لباس بپوش هر وقت تونستی بیا پایین....
لونا :باشه
□□□□□□□□□□□□□□□□□
کوک
از پله ها اوموم پایین که جلوی در......
خداییی عجب لحظه هاییی کات میکنماااااا🤣
#FICEJBAR
۳۸.۷k
۲۱ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.