پارت ۲ دیدار اتفاقی

مین سول=خواهش میکنم
نوبت ما رسید و رفتیم تونل وحشت.
مین سول=جیم میتونم دستت رو بگیرم فک کنم میترسم😅
جیم=اووم باشه
(مین سول=وای خداا دستاش چقدر کوچیک و نرمه^-^)
مین سول=جیغغغ واااای ماااماااان وااای جیم
جیم=از این میترسی😂
(بعد تونل)
مین سول=جیم نظرت چیه بریم ماشین برقی سوار شیم؟
جیم=باش بریم.
جیم=این بار هم من بلیط ها رو بگیرم.
مین سول =باش
جیم=خب گرفتم...
مین سول=مرسی
جیم=خواهش
مین سول=خب نوبت ما رسید بیا بریم...
جیم=من ماشین آبی رنگ سوار میشم تو چی؟
مین سول=منم بنفش
جیم =اوکی فقط مواظب باش
مین سول =باشه نترس
مین سول=خب شروع شد بریم...
جیم=فقط مواظب خودت باش کمربند نبستی!
مین سول=آره بابا هستم نگران نباش
( مین سول=وقتمون تموم شده بود داشتم از ماشین پیاده میشدم که مام گیر کرد با کله افتادم زمین
جیم= مین سول خوبی
(مین سول=جیم اومد پیشمو منو بلند کرد)
جیم=مین سول حالت خوبه؟چیزی نشد که؟
مین سول=خوبم فقط دستم خیلی درد میکنه..
جیم=دیدی گفتم مواظب باش
مین سول=حالا که چیزی نشده
جیم =ولی من بت گفتم حواست باشه
مین سول=حالا بحث رو ولش کن دستم درد میکنه.
(مین سول=دستم جوری درد میکرد که احساس میکردم شکسته)