پارت نمیدونم چنده😅🤧

ارسلان:باشه
زنگ زدم بچه ها قبل ما رفتن شهربازی
منم که تیپ زده بودم منتظر ارسلان بودم نشسته بودم که آقا آمد
نیکا:اوه چخ خوشکله شده دهن وا موند
یه تیشترت لشو یه شلوار اسلش با زنجیر دور گردنش
ارسلان:نیکا تموم شدم😅
نیکا:اا باشه پرو
ارسلان:میخوام تورو خام خام بخورم
نیکا:اا ارسلان عزیتم نکن
ارسلان:عزیتت میکنم
نیکا:نذار باهات قهر کنما
ارسلان:باشه عشقم بریم
نیکا:بریم

رسیدیم پیاده شدم دیانا رادیدم دویدن سمتسو بغلش کردم
دیانا:نیکا آرومتر خفشه شدم
نیکا:نحیف(ولش کردم باهاشقهر بودم)
دیانا:باهام چص کرد که صفت بغلش کردمم
نیکا:وای دیانا باشه آشتی
دیانا:حالا بگو کی نحیفه
نیکا:امم بزار فک کنم .....تو(سریع رفتم پشت ارسلان)
دیانا:نیکا خوب بلدیا هرموقعه میخوام گیرت بیارم میدوی پشت ارسلان
نیکا:😜😜
ممد:سلام خانم زبون دراز
نیکا:از پشت ارسلان آمدم بیرون (سلام بر گادفادر)
ممد:دفعه آخرت باشه بهم بگی گادفادر
نیکا:گادفادر خوب که چیشد
ارسلان:نیکا عزیتش نکن داداشمو
نیکا:چون تو گفتی باشه
ارسلان:عافرین
نیکا:خودشیرینی نکن