فن فیک * شانس می باره - -
پارت 7
میا : خوب برادر من وقتی میگی از دخترا خوشت نمی یاد یعنی از پسرا خوشت میاد دیگهههه 😲
ریندو : ......... * محو شدن در افق تهران به وق... چیز آره همون
ران : دقت نکرده بودم 😕
ریندو : تو دیگه چرا 😑💢
شیرو : هههه یعنی تو از چیزای شیرین خوشات نمی یاد از چیزای تلخ خوشت می یاد ؟ 😕
میا : ...... * اینم محو شد
میا : * دست گذاشتن رو شونه ریندو
میا : داش شتب زدم شما نه از دختر خوشت میاد نه پسر
ریندو : چرا اینجوری حرف می زنی -_-
شیرو : چیزی نیست جو گرفتتش * خوردن چیسب
میا : چرا چیسب هات تموم نمی شه؟ -_-
شیرو : به همون دلیلی که مو های این * اشاره به ران * درازه
ران : چه کاری به مو های من داری -_-
میا : ولش بابا تریاک زده نمی فهمه چی می گه 😧
ران : 😂😂😂
شیرو : 💢💢💢
میا : عه راستی یادته می خواستی من رو بزنی جاخالی دادم با لگد رفتی تو شکمه معلمه 😃
شیرو : خوب ؟ 💢
میا : امروز شنیدم باردار بوده 😃
شیرو : ............
میا : دررو دررو درروووووووووو 😨
ران : ها ؟ چی شد ؟ ●♡●
شیرو : می کشمتتتتتتتتتتت 💢💢💢💢
میا : مراسم ختمم دعوتینننننن * عربده
ریندو : آها ... باشه
* 15 دقیقه بعد
* مکان اون جایی که پر ماشین خرابه هست
تاکه : باجی سان لطفا نرین
چیفویو : باجی سان
میا : عررررررر ولم کننننننن به خدا من کاری نکردم * عربده
شیرو : اون لگدی که زدم اون گولاخ ( اوسانای ) رو تا مرز کما برد به خدا اگه بچش بمیره بیوفتم زندان همش رو گردن تو می ندازم 💢 * داد
میا : لاشی هنوز که چیزی معلوم نیست * عربده
باجی : اینا کین دیگه -_-
تاکه : این پسره
دراکن : شما اینجا چیکار می کنین -_-
میا : عه دراکن به جون خودت اگه این گولاخ رو ازم جدا کنی هر کاری بگی برات می کنم * در حال فرار از شیرو
شیرو : بتمرگ من با همون لگد بزنمت راحت شم 💢
مایکی : میدونین الان کجا هستین ؟ -_-
میا و شیرو : * وایسادن
میا : بعد موقع مزاحم شدیم نه ؟ 😃
شیرو : شما ادامه بدید فکر کنین ما نیستیم
میا : اصلا هم ندیدیم دو نفر اون گولاخ رو بغل کردن 😃
همه : * نگاه کردن به باجی
باجی : ها ؟ چیزی جالبی هست ؟
میا : کمتر کسی می تونه وسط مبارزه ابراز احساسات دو تا پسر رو ببینه بهشون حق بده 😄
سکوت ~
شیرو : برای اولین بار باهاش موافقم 😂😂😂😂
باجی : نقشه عوض شد اول شما دوتا رو می کشم بعد کیساکی 💢💢💢
شیرو : اول اون دوتا رو از خودت جدا کن 😂😂😂😂
باجی : ولم کنین 💢💢💢
تاکه و چیفویو : نه
شیرو : هی می..... میا .... میا ؟
دراکن : چته ؟
شیرو : این توله باز غیبش زد
میا : امدممم بیا بریم 😄 * رفتن
شیرو : هی 💢 * رفتن
ناشناس : کی...کیساکی رو ببینید
بله و ما اینجا کیساکی رو مشاهده می کنیم که با نوار چسب بسته شده و بیهوش افتاده رو زمین روش یه کاغذ هست که روش نوشته ......
میا : خوب برادر من وقتی میگی از دخترا خوشت نمی یاد یعنی از پسرا خوشت میاد دیگهههه 😲
ریندو : ......... * محو شدن در افق تهران به وق... چیز آره همون
ران : دقت نکرده بودم 😕
ریندو : تو دیگه چرا 😑💢
شیرو : هههه یعنی تو از چیزای شیرین خوشات نمی یاد از چیزای تلخ خوشت می یاد ؟ 😕
میا : ...... * اینم محو شد
میا : * دست گذاشتن رو شونه ریندو
میا : داش شتب زدم شما نه از دختر خوشت میاد نه پسر
ریندو : چرا اینجوری حرف می زنی -_-
شیرو : چیزی نیست جو گرفتتش * خوردن چیسب
میا : چرا چیسب هات تموم نمی شه؟ -_-
شیرو : به همون دلیلی که مو های این * اشاره به ران * درازه
ران : چه کاری به مو های من داری -_-
میا : ولش بابا تریاک زده نمی فهمه چی می گه 😧
ران : 😂😂😂
شیرو : 💢💢💢
میا : عه راستی یادته می خواستی من رو بزنی جاخالی دادم با لگد رفتی تو شکمه معلمه 😃
شیرو : خوب ؟ 💢
میا : امروز شنیدم باردار بوده 😃
شیرو : ............
میا : دررو دررو درروووووووووو 😨
ران : ها ؟ چی شد ؟ ●♡●
شیرو : می کشمتتتتتتتتتتت 💢💢💢💢
میا : مراسم ختمم دعوتینننننن * عربده
ریندو : آها ... باشه
* 15 دقیقه بعد
* مکان اون جایی که پر ماشین خرابه هست
تاکه : باجی سان لطفا نرین
چیفویو : باجی سان
میا : عررررررر ولم کننننننن به خدا من کاری نکردم * عربده
شیرو : اون لگدی که زدم اون گولاخ ( اوسانای ) رو تا مرز کما برد به خدا اگه بچش بمیره بیوفتم زندان همش رو گردن تو می ندازم 💢 * داد
میا : لاشی هنوز که چیزی معلوم نیست * عربده
باجی : اینا کین دیگه -_-
تاکه : این پسره
دراکن : شما اینجا چیکار می کنین -_-
میا : عه دراکن به جون خودت اگه این گولاخ رو ازم جدا کنی هر کاری بگی برات می کنم * در حال فرار از شیرو
شیرو : بتمرگ من با همون لگد بزنمت راحت شم 💢
مایکی : میدونین الان کجا هستین ؟ -_-
میا و شیرو : * وایسادن
میا : بعد موقع مزاحم شدیم نه ؟ 😃
شیرو : شما ادامه بدید فکر کنین ما نیستیم
میا : اصلا هم ندیدیم دو نفر اون گولاخ رو بغل کردن 😃
همه : * نگاه کردن به باجی
باجی : ها ؟ چیزی جالبی هست ؟
میا : کمتر کسی می تونه وسط مبارزه ابراز احساسات دو تا پسر رو ببینه بهشون حق بده 😄
سکوت ~
شیرو : برای اولین بار باهاش موافقم 😂😂😂😂
باجی : نقشه عوض شد اول شما دوتا رو می کشم بعد کیساکی 💢💢💢
شیرو : اول اون دوتا رو از خودت جدا کن 😂😂😂😂
باجی : ولم کنین 💢💢💢
تاکه و چیفویو : نه
شیرو : هی می..... میا .... میا ؟
دراکن : چته ؟
شیرو : این توله باز غیبش زد
میا : امدممم بیا بریم 😄 * رفتن
شیرو : هی 💢 * رفتن
ناشناس : کی...کیساکی رو ببینید
بله و ما اینجا کیساکی رو مشاهده می کنیم که با نوار چسب بسته شده و بیهوش افتاده رو زمین روش یه کاغذ هست که روش نوشته ......
۵.۱k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.