در باز شد و یه پسر جوانی اومد داخل اتاق بازرسی...
در باز شد و یه پسر جوانی اومد داخل اتاق بازرسی...
=سلام....من اومدم یچیز بگم و برم....
من...از دانشجوهای همون دانشگاهم.....اینخانمجلوی دانشگاه ایستاده بود و اشگ میریخت...
شت...گفتش داشتم گریه میکردم....
_؟
=منم چوم دانشجوی هنرم...از این خانم به عنوان مدل عکاسی عکسگرفتم....و حتی فیلم....
گوشیشو در آورد و فیلمشو به جونگکوک نشون داد...
سرم پایین بود...ولی هر از چند گاهی نگاه جونگکوک که بین صفحه گوشی و من میچرخید...میفهمیدم!
_...درسته...و خانمی که ادعای اینو کرد که دید خانم کیم دزدی کرده....
&..آ..آقاا...
_ببرینش...
&...نه...لطفا منو ببخشید خواهش میکنم....(گریه)
_....
+ازت متنفرم....
_سرجات وایسا...
اومدم کتمو بردارم که از اتاق برم بیرون که چشمام هیچ جارو ندید و خوردم زمین....
+آخخ...
زود خودمو جمع و جور کردم....
_وایسا(عربده)
+چیهه...نمیخوام وایسم....
میخوام برم...میخوام بمیرم....بهم تهمت دزدی که زدی....طرفدار اون زنه شدی و به حرف های زن خودت توجه نکردی...(گریه)
ما....ما فقط روی شناسنامه زن و شوهریم...فقط...
تو هیچ حقی به گردنم نداری....من بزودی ازت...طلاق میگیرممم(داد)
سرم گیج رفت و صدا ها برام پخش نمیشد..
+آ...آییی...
_اتتت...تو چته؟
+به تو ربطی ندارهههه...ازت...ازت....
و فقط میدونم دستشو گرفتم که نیوفتم....
کیفمو از دستم کشید و خودمو گرفت....
کیفمو مرت کرد اونور و هرچی از تو کیفمبود ریخته شد بیرون...
=سلام....من اومدم یچیز بگم و برم....
من...از دانشجوهای همون دانشگاهم.....اینخانمجلوی دانشگاه ایستاده بود و اشگ میریخت...
شت...گفتش داشتم گریه میکردم....
_؟
=منم چوم دانشجوی هنرم...از این خانم به عنوان مدل عکاسی عکسگرفتم....و حتی فیلم....
گوشیشو در آورد و فیلمشو به جونگکوک نشون داد...
سرم پایین بود...ولی هر از چند گاهی نگاه جونگکوک که بین صفحه گوشی و من میچرخید...میفهمیدم!
_...درسته...و خانمی که ادعای اینو کرد که دید خانم کیم دزدی کرده....
&..آ..آقاا...
_ببرینش...
&...نه...لطفا منو ببخشید خواهش میکنم....(گریه)
_....
+ازت متنفرم....
_سرجات وایسا...
اومدم کتمو بردارم که از اتاق برم بیرون که چشمام هیچ جارو ندید و خوردم زمین....
+آخخ...
زود خودمو جمع و جور کردم....
_وایسا(عربده)
+چیهه...نمیخوام وایسم....
میخوام برم...میخوام بمیرم....بهم تهمت دزدی که زدی....طرفدار اون زنه شدی و به حرف های زن خودت توجه نکردی...(گریه)
ما....ما فقط روی شناسنامه زن و شوهریم...فقط...
تو هیچ حقی به گردنم نداری....من بزودی ازت...طلاق میگیرممم(داد)
سرم گیج رفت و صدا ها برام پخش نمیشد..
+آ...آییی...
_اتتت...تو چته؟
+به تو ربطی ندارهههه...ازت...ازت....
و فقط میدونم دستشو گرفتم که نیوفتم....
کیفمو از دستم کشید و خودمو گرفت....
کیفمو مرت کرد اونور و هرچی از تو کیفمبود ریخته شد بیرون...
۱۲.۹k
۰۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.