خانه پدربزرگ را دوست دارم...
آنجا که زمان در اختیار کودکی من است...
داستان گنجشک های پرصدا و شاد...
لای درخت پیر توت...
در قلب مهربان کودکی.....
خانه ی پدربزرگ من....!
باران و ناودان و کوچه ها...
لاکپشت پیر باغچه..!
لبخند و قصه های شب...
یادگار خوب من..... خانه ی پدربزرگ من......
اون دوتا رد دست مال منو پسرعمومه وقتی داشتیم حیاطو رنگ میکردیم و کارمون تموم شد دستامونو زدیم اونجا... چه زود دیر میشود🖤
داستان گنجشک های پرصدا و شاد...
لای درخت پیر توت...
در قلب مهربان کودکی.....
خانه ی پدربزرگ من....!
باران و ناودان و کوچه ها...
لاکپشت پیر باغچه..!
لبخند و قصه های شب...
یادگار خوب من..... خانه ی پدربزرگ من......
اون دوتا رد دست مال منو پسرعمومه وقتی داشتیم حیاطو رنگ میکردیم و کارمون تموم شد دستامونو زدیم اونجا... چه زود دیر میشود🖤
۱.۹k
۳۰ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.