پارت : 3
پارت : 3
فرشته ایی در قالب شیطان
هم اینطور که دخترک اشک میریخت زمان سپری میشد که بعد از ۴۵ مین سوهو شلاق رو پرت کرد به سمت نگهبانان که به یک نگهبان برخورد کرد.
سوهو : دختره ی هرزه بار آخرت اینکارا میکنی فهمیدی ( با داد )
زیبای خفته: چشم ارباب دیگه تکرار نمیشه (با صدای لرزون و گریون )
سوهو :گمشو بیرون (با داد )
سوهو : برو به اتاق ندیمه ها به همشون میگی یک ماه مرخصی دارن فهمیدی ( فهمیدی رو با داد گفت )
زیبای خفته : به ارباب
زیبای خفته با قدم های کوچک به سمت در میرفت ... وقتی که به در رسید ایستاد و مکث کرد چون میخواست چیزی بگه ولی پشیمون شد در رو به آرومی باز کرد و آروم بیرون رفت بعد دوبار با قدم های آهسته به سمت اتاق ندیمه ها رفت . دخترک مطمئن بود ندیمه ها به او میخندند چون همیشه مجبور بود حتا اگر یه اتفاق میوفتاد میگفتن کار زیبای خفته س و زیر کار درمیرفتن...
بلخره زیبای خفته رسید به آرومی دست راستشو مچ کرد و در زد که یک ندیمه داد زد
هه سو : بیا تو هرزه ( داد )
زیبای خفته به آرومی دستگیره فشار داد که در باز شد و زیبای خفته وارد اتاق شد سر زیبای خفته پایین بود و این باعث شده بود مو های صاف و موج دار بلندش رو صورتش بیوفته که هه سو بلند بلند خندید و بعد بقیه ندیمه شروع به خندیدن کردن زیبای خفته اشک در چشمانش حلقه زد که باعث شد چشم هایی که دو رنگ متفاوت داشتن شروع به درخشش کنن که اون رنگا آبی و سبز بودن
که زیبای خفته انگشت اشاره شو برد بالا ( به نشونه اینکه میتونم صحبت کنم )
هه سو :بگو هرزه
زیبای خفته : ارباب گفتن به شما کت بانو ها بگم ...
همه داشتن با استرس بهم نگاه میکردن که
هه سو : مگه نمیبینی داریم جون به لب میشیم بگو دیگه
زیبای خفته: تا یک ماه مرخصی دارن ( حرفشو سریع گفت )
به یک ثانیه نرسید که صدای جیغ ندیمه ها بلند شد
لایک : ۳
بچه ها حداقل یه لایک رو بزنین مگه چی ازتون کم میشه بعضی ها برای اولین بار یه فیک مینويسن و میگن برای پارت بعد ۳۵۰ تا لایک ۴۵۰ تا کامنت و ویو هم ۱۰۰۰ . من ازتون سه تا لایک میخوام این پارت رو میزارم و وقتی که شرط های این پارت و پارت های قبل انجام شد من میزارم بای بای🥲🥺
فرشته ایی در قالب شیطان
هم اینطور که دخترک اشک میریخت زمان سپری میشد که بعد از ۴۵ مین سوهو شلاق رو پرت کرد به سمت نگهبانان که به یک نگهبان برخورد کرد.
سوهو : دختره ی هرزه بار آخرت اینکارا میکنی فهمیدی ( با داد )
زیبای خفته: چشم ارباب دیگه تکرار نمیشه (با صدای لرزون و گریون )
سوهو :گمشو بیرون (با داد )
سوهو : برو به اتاق ندیمه ها به همشون میگی یک ماه مرخصی دارن فهمیدی ( فهمیدی رو با داد گفت )
زیبای خفته : به ارباب
زیبای خفته با قدم های کوچک به سمت در میرفت ... وقتی که به در رسید ایستاد و مکث کرد چون میخواست چیزی بگه ولی پشیمون شد در رو به آرومی باز کرد و آروم بیرون رفت بعد دوبار با قدم های آهسته به سمت اتاق ندیمه ها رفت . دخترک مطمئن بود ندیمه ها به او میخندند چون همیشه مجبور بود حتا اگر یه اتفاق میوفتاد میگفتن کار زیبای خفته س و زیر کار درمیرفتن...
بلخره زیبای خفته رسید به آرومی دست راستشو مچ کرد و در زد که یک ندیمه داد زد
هه سو : بیا تو هرزه ( داد )
زیبای خفته به آرومی دستگیره فشار داد که در باز شد و زیبای خفته وارد اتاق شد سر زیبای خفته پایین بود و این باعث شده بود مو های صاف و موج دار بلندش رو صورتش بیوفته که هه سو بلند بلند خندید و بعد بقیه ندیمه شروع به خندیدن کردن زیبای خفته اشک در چشمانش حلقه زد که باعث شد چشم هایی که دو رنگ متفاوت داشتن شروع به درخشش کنن که اون رنگا آبی و سبز بودن
که زیبای خفته انگشت اشاره شو برد بالا ( به نشونه اینکه میتونم صحبت کنم )
هه سو :بگو هرزه
زیبای خفته : ارباب گفتن به شما کت بانو ها بگم ...
همه داشتن با استرس بهم نگاه میکردن که
هه سو : مگه نمیبینی داریم جون به لب میشیم بگو دیگه
زیبای خفته: تا یک ماه مرخصی دارن ( حرفشو سریع گفت )
به یک ثانیه نرسید که صدای جیغ ندیمه ها بلند شد
لایک : ۳
بچه ها حداقل یه لایک رو بزنین مگه چی ازتون کم میشه بعضی ها برای اولین بار یه فیک مینويسن و میگن برای پارت بعد ۳۵۰ تا لایک ۴۵۰ تا کامنت و ویو هم ۱۰۰۰ . من ازتون سه تا لایک میخوام این پارت رو میزارم و وقتی که شرط های این پارت و پارت های قبل انجام شد من میزارم بای بای🥲🥺
۲.۵k
۱۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.