پارت 22
میرا من تنها...
با اومدن لونا ادامه ندادم
لونا میرا ببین من نمیدونم تو چرا...
چشمش که به جیمین و کوک و تهیونگ افتاد ساکت شد و بستنی ها از دستشون افتادن
لونا جیییییییغ شما دستم رو روی دهنش گذاشتم همه یه جوری نگاهمون میکردن ولی بعد که دیدم ساکت شد دستم رو برداشتم و گفتم آروم باش لونا الان کلی فن میریزن روی سرمون
لونا باشه باشه بعد رفت پیش جیمین کوک تا رفتن به خونه باهاشون حرف زد مکنه لاین هم انگار با لونا کنار اومدند وقتی رسیدیم خونه ازشون خداحافظی کردیم لونا رفت خونه خودش منم تنها موندم رفتم خوابیدم
صبح بلند شدم میخواستم بیشتر راه برم پس سعی میکردم راه برم بعد از خوردن صبحانه رفتم حیاط سعی میکردم بدون دسته راه برم یکمی تلاشم رو کردم ولی توی قدم آخر تعادلم رو دست دادم نزدیک بود با مخ برم زمین که یکی گرفتم چشام رو که باز کردم دیدم
با اومدن لونا ادامه ندادم
لونا میرا ببین من نمیدونم تو چرا...
چشمش که به جیمین و کوک و تهیونگ افتاد ساکت شد و بستنی ها از دستشون افتادن
لونا جیییییییغ شما دستم رو روی دهنش گذاشتم همه یه جوری نگاهمون میکردن ولی بعد که دیدم ساکت شد دستم رو برداشتم و گفتم آروم باش لونا الان کلی فن میریزن روی سرمون
لونا باشه باشه بعد رفت پیش جیمین کوک تا رفتن به خونه باهاشون حرف زد مکنه لاین هم انگار با لونا کنار اومدند وقتی رسیدیم خونه ازشون خداحافظی کردیم لونا رفت خونه خودش منم تنها موندم رفتم خوابیدم
صبح بلند شدم میخواستم بیشتر راه برم پس سعی میکردم راه برم بعد از خوردن صبحانه رفتم حیاط سعی میکردم بدون دسته راه برم یکمی تلاشم رو کردم ولی توی قدم آخر تعادلم رو دست دادم نزدیک بود با مخ برم زمین که یکی گرفتم چشام رو که باز کردم دیدم
۳۱.۲k
۱۶ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.