name:belief
part:41
ا.ت تنها کسی بود که چشای تهیونگ رو از سردی و بی رحمی در می اورد و به بهشت تبدیل میکرد.
تهیونگ دستاش رو روی صورت ا.ت قاب کرد و با بوسیدن ا.ت باعث شد اشکای ا.ت پایین بریزن.
اروم انگشت شصتش رو روی گونه ا.ت کشید و حین بوسه اشکاش رو پاک کرد . کمی از ا.ت فاصله گرفت و لب زد : کار دیگه ای مد نظرته تا عشقم و بهت ثابت کنم.
ا.ت خنده ا.ت کرد و سرش روو به نشونه نه تکون داد.
تهیونگ : خب...حدس میزنم امشب بوچیم گه داریم ... تو اماده اش کن من سرخش میکنم
ا.ت سری تکون داد و گفت : باشه
تهیونگ سمت اتاق خواب رفت و با باز کردن دکمه هاش شروع کرد به در اوردن لباس هاش . یه دست لباس استین کوتاه سرمه ای در اود و با پوشیدن شلوارش از اتاق خارج شد .
تهیونگ : خب خانم کیم روزت چطور بود؟
تهیونگ سمت گاز رفت و ماهیتابه سیاه رنگی رو بیرون اورد و روی گاز گذاشت.
ا.ت با کلیپس موهاش رو بست و کنار تهیونگ ایستد کسل کننده... تو چطور؟
تهیونگ : خسته کننده...به جز الان
ا.ت خنده ای کرد و کمی نون رو توی دهنش گذاشت.
تهیونگ گفت : از اون گردو کوچولو چخبر؟
ا.ت اخمی کرد و سوال سمت تهیونگ برگشت
تهیوگ : بچه منظورمه
وبعدش یه خنده ای کرد و روغن و توی ماهیتابه ریخت و زیرش و روشن کرد.
ا.ت : اها...یکمی بد غذاعه...هفته دیگه باید برای تعیین جنسیت بریم
تهیونگ سریع تکون داد و لبخندی زد : هفته دیگه کریسمسه...مامانم دعوتمون کرده
ا.ت سری تکون داد و گفت : دلم براشون تنگ شده
تهیونگ: خببب روغن داغههه سریععع درست کنم کوکو هارووو
بعدش با سرعت سمت ظرف رفت و کمی مواد رو توی دستش به حالت داره ای در اورد و توی ماهیتابه گذاشت.
ا.ت سمت ظرفشویی کنار تهیونگ رفت و گفت : منم ظرفا رو میشورم
تهیونگ سری تکون داد و بوچیم گه بعدی رو توی ماهیتابه گذاشت.
ا.ت با دستش کمی اب رو روی تهیونگ پاشید که تهیونگ با اخم ساختگی سمتش برگشت : نکن
ا.ت : چون سیگار کشیدی...میدونی بدم میاد
تهیونگ : اوه...حق با توعه
ا.ت : دیگه نکش
تهیونگ : نمیکشم
ا.ت لبخندی زد و با برداشتن اسکاج شروع کرد به کف زدن ظرف ها.
***
تهیونگ کامل لباسش رو پوشید و رو به روی اینه ایستاد و بعداز بستن کراواتش با شونه موهاش رو رو به بالا هدایت کرد.ا.ت سمت دیگه ای چرخید و با دیدن تهیونگ اروم لب زد : خیلی خوابم میاد...میتونی خودت...قهوه ات رو درست کنی؟
تهیونگ زیر لب و اروم جواب داد : اره
چند ثانیه بعد صدای نفس های عمیق ا.ت این رو میرسوند که خوابش برده.
خنده ای کرد و کنارش نشست . اروم گونه اش و بوسیدو کمی پایین روی شکمش رو رو بوسید
(اماده ی بدبختی بعدی هستید؟)
ا.ت تنها کسی بود که چشای تهیونگ رو از سردی و بی رحمی در می اورد و به بهشت تبدیل میکرد.
تهیونگ دستاش رو روی صورت ا.ت قاب کرد و با بوسیدن ا.ت باعث شد اشکای ا.ت پایین بریزن.
اروم انگشت شصتش رو روی گونه ا.ت کشید و حین بوسه اشکاش رو پاک کرد . کمی از ا.ت فاصله گرفت و لب زد : کار دیگه ای مد نظرته تا عشقم و بهت ثابت کنم.
ا.ت خنده ا.ت کرد و سرش روو به نشونه نه تکون داد.
تهیونگ : خب...حدس میزنم امشب بوچیم گه داریم ... تو اماده اش کن من سرخش میکنم
ا.ت سری تکون داد و گفت : باشه
تهیونگ سمت اتاق خواب رفت و با باز کردن دکمه هاش شروع کرد به در اوردن لباس هاش . یه دست لباس استین کوتاه سرمه ای در اود و با پوشیدن شلوارش از اتاق خارج شد .
تهیونگ : خب خانم کیم روزت چطور بود؟
تهیونگ سمت گاز رفت و ماهیتابه سیاه رنگی رو بیرون اورد و روی گاز گذاشت.
ا.ت با کلیپس موهاش رو بست و کنار تهیونگ ایستد کسل کننده... تو چطور؟
تهیونگ : خسته کننده...به جز الان
ا.ت خنده ای کرد و کمی نون رو توی دهنش گذاشت.
تهیونگ گفت : از اون گردو کوچولو چخبر؟
ا.ت اخمی کرد و سوال سمت تهیونگ برگشت
تهیوگ : بچه منظورمه
وبعدش یه خنده ای کرد و روغن و توی ماهیتابه ریخت و زیرش و روشن کرد.
ا.ت : اها...یکمی بد غذاعه...هفته دیگه باید برای تعیین جنسیت بریم
تهیونگ سریع تکون داد و لبخندی زد : هفته دیگه کریسمسه...مامانم دعوتمون کرده
ا.ت سری تکون داد و گفت : دلم براشون تنگ شده
تهیونگ: خببب روغن داغههه سریععع درست کنم کوکو هارووو
بعدش با سرعت سمت ظرف رفت و کمی مواد رو توی دستش به حالت داره ای در اورد و توی ماهیتابه گذاشت.
ا.ت سمت ظرفشویی کنار تهیونگ رفت و گفت : منم ظرفا رو میشورم
تهیونگ سری تکون داد و بوچیم گه بعدی رو توی ماهیتابه گذاشت.
ا.ت با دستش کمی اب رو روی تهیونگ پاشید که تهیونگ با اخم ساختگی سمتش برگشت : نکن
ا.ت : چون سیگار کشیدی...میدونی بدم میاد
تهیونگ : اوه...حق با توعه
ا.ت : دیگه نکش
تهیونگ : نمیکشم
ا.ت لبخندی زد و با برداشتن اسکاج شروع کرد به کف زدن ظرف ها.
***
تهیونگ کامل لباسش رو پوشید و رو به روی اینه ایستاد و بعداز بستن کراواتش با شونه موهاش رو رو به بالا هدایت کرد.ا.ت سمت دیگه ای چرخید و با دیدن تهیونگ اروم لب زد : خیلی خوابم میاد...میتونی خودت...قهوه ات رو درست کنی؟
تهیونگ زیر لب و اروم جواب داد : اره
چند ثانیه بعد صدای نفس های عمیق ا.ت این رو میرسوند که خوابش برده.
خنده ای کرد و کنارش نشست . اروم گونه اش و بوسیدو کمی پایین روی شکمش رو رو بوسید
(اماده ی بدبختی بعدی هستید؟)
۲۰.۳k
۱۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.