Family members
پارت ۱۴
نامجون: دخترااا از گشنگی مردیمممم
ا/ت: یکم صبر کن!
لیا: آخ پدر سگگگ تو بچه دستته و به این و اون دستور میدی..مننن..
لایلا: فرزندم آرام باش
ا/ت: ببخشید که بچم بغل هیچکس نمیرهه
سوجین: خب بده به کوک
ا/ت :رابطه مادر دختری فرزندم!
سوجین: صحیج
سولار: دو ساعته داره جلوی ما با یوتا قر میده :/
اعضا: خندیدن*
ا/ت: دارم باهاش بازی میکنم که حوصله اش سر نره!. میگی چیکار کنم نزدیک کوک میشم نق میزنه*
هانا: ولی مامان کیوتی هستی
ا/ت: میسی ( قر دادن)
یونا: خندیدن*
یاسو: مامان من گشنمه
یوری،لایا،یوجین( سه ساله)،جیون،جیهون،مینا،کا یون: ماهم همینطور!
ا/ت: الان آماده میشه..شما برید بازیتون رو بکنید صداتون میکنیم
بچها: چشم
کوک: یونا خانوم به ما پا نمیدن؟ ( دستامو دراز کردم)
یونا: زبون درآوردن*
کوک: (ذوق) الان فهمیدی چی شد؟ رو به اعضا و دخترا دید دخترم چقدر باهوشه؟
اعضا و دخترا: بعلههه
ا/ت: بدو برو بغل بابا*..آفرین
کوک: یونا رو از ا/ت گرفتم و ما شروع کردیم خوردن یونا..شوخی میکنم باهاش بازی میکردیم دخترا هم ا/ت رو به آشپز خونه میبردن*
* بعد شام*
پسرا: دستتون درد نکنه!
دخترا: خواهش میکنم
یونا: زد زیر گریه*
ا/ت: اووو دخترم وقت خوابشهه! ( بغلش کردم و بردم بهش شیر بدم و بخوابونمش) از من شب بخیر!
همگی: شب بخیر
کوک: منم یکم بعد میام :)
ا/ت باش..شب بخیر!
نامجون: دخترااا از گشنگی مردیمممم
ا/ت: یکم صبر کن!
لیا: آخ پدر سگگگ تو بچه دستته و به این و اون دستور میدی..مننن..
لایلا: فرزندم آرام باش
ا/ت: ببخشید که بچم بغل هیچکس نمیرهه
سوجین: خب بده به کوک
ا/ت :رابطه مادر دختری فرزندم!
سوجین: صحیج
سولار: دو ساعته داره جلوی ما با یوتا قر میده :/
اعضا: خندیدن*
ا/ت: دارم باهاش بازی میکنم که حوصله اش سر نره!. میگی چیکار کنم نزدیک کوک میشم نق میزنه*
هانا: ولی مامان کیوتی هستی
ا/ت: میسی ( قر دادن)
یونا: خندیدن*
یاسو: مامان من گشنمه
یوری،لایا،یوجین( سه ساله)،جیون،جیهون،مینا،کا یون: ماهم همینطور!
ا/ت: الان آماده میشه..شما برید بازیتون رو بکنید صداتون میکنیم
بچها: چشم
کوک: یونا خانوم به ما پا نمیدن؟ ( دستامو دراز کردم)
یونا: زبون درآوردن*
کوک: (ذوق) الان فهمیدی چی شد؟ رو به اعضا و دخترا دید دخترم چقدر باهوشه؟
اعضا و دخترا: بعلههه
ا/ت: بدو برو بغل بابا*..آفرین
کوک: یونا رو از ا/ت گرفتم و ما شروع کردیم خوردن یونا..شوخی میکنم باهاش بازی میکردیم دخترا هم ا/ت رو به آشپز خونه میبردن*
* بعد شام*
پسرا: دستتون درد نکنه!
دخترا: خواهش میکنم
یونا: زد زیر گریه*
ا/ت: اووو دخترم وقت خوابشهه! ( بغلش کردم و بردم بهش شیر بدم و بخوابونمش) از من شب بخیر!
همگی: شب بخیر
کوک: منم یکم بعد میام :)
ا/ت باش..شب بخیر!
۱۷.۵k
۲۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.