پارت ۴
رو بگیرم و خیلی بو ترکید زدم زیر گریه
آمد نشست کنارم و بهم گفت
& میتونم کمکت کنم
_اما چطور؟
&نقش دوست پسرت رو بازی کنم اینجا معلوم میشه که اون ترو دوست داره یا نه
_اما اخه...باشه
&باشه پس امشب میام خونتون
_باشه ولی داداشم
&اوه داداش داری
خندیدم و گفتم
_ببخشید شما ارمی هستید؟
&از کجا فهمیدی
_از لباستون
&عا اره
_بنظرم برای شب خودتون رو آماده کنید چون قرار غش بکنید
&ها چی خوب حالا ولش کن باهام راحت باش دختر _اومم باشه و اینکه باید شب بهت چی بگم چطور صدات کنم اسمت چیه چند سالته
&هی یه نفس بگیر اسمم سوجون ۲۸ سالمه و شما؟
_منم ا.ت هستم ۲۰ سالمه خوشبختم
&همچنین
بعد زدیم زیر خنده
رسیدیم پام رو پانسمان کرد شب شد رفتیم خونه ما درو زدم تهیونگ باز کرد میخواست چیزی بگه که به سوجون گفتم
_عشقم بیا بریم تو
&باشه نفسم
_*لبخند
تهیونگ همینجوری خشکش زده بود البته سوجون هم چون ارمی بود رفتیم تو داداشم بودو آمد بغلم کرد گفت کجا بودی تو دختر
_با دوست پسرم رفته بودیم بیرونن
+هه دوست پسر داشتی مگه
_به هیچکس ربط نداره
÷عه با تهیونگ درس حرف بزن
_خوب میگم به کسی ربط نداره که من دوست پسر دارم یا نه عشقم بیا بریم بالا
÷عا راستی تهیونگ و دوست دخترش اینجا زندگی میکن
_اوه منم یادم رفت بگم سوجون هم اینجا زندگی میکنه بیا بریم نفسم
&باشه عشقم
رفتیم بالا اتاق من دیدم سوجون لبشو گذاشت روی لبم تعجب کرده بودم ازم جدا شد گفتم چیشد دم گوشم گفت
& تهیونگ پشتته
این بار من لبمو چسبوندم به لبش
÷اهم اهم
ازش جدا شدم دیدم داداشم پشتمونه
_داداش
÷جواب میخوام مگه تو عاشق تهیونگ نبودی
_عه من عاشق شدم ولی عاشق سوجون شدم تهیونگ نه راستی چرا باید عاشق کسی بشم که دوست دختر داره عوم؟
÷عوم باشه سوجون اگه از یه تار مویه خواهرم کم بشه میکشمت فهمیدی
&باشه موچی
÷هااا موچیی ازمی هستی توووو
&هومم اره+عه یه فن بوی
÷تو کی امدی
+از اولش اینجا بودم
÷خوب دیگه بریم مزاحم کارتون شدیم فعلا
_ و& فعلا
+فعلا
&لبات طعم توت فرنگی میداد
_طعم لبای تو هم خوب بود عشقم ....
ادامه دارد
آمد نشست کنارم و بهم گفت
& میتونم کمکت کنم
_اما چطور؟
&نقش دوست پسرت رو بازی کنم اینجا معلوم میشه که اون ترو دوست داره یا نه
_اما اخه...باشه
&باشه پس امشب میام خونتون
_باشه ولی داداشم
&اوه داداش داری
خندیدم و گفتم
_ببخشید شما ارمی هستید؟
&از کجا فهمیدی
_از لباستون
&عا اره
_بنظرم برای شب خودتون رو آماده کنید چون قرار غش بکنید
&ها چی خوب حالا ولش کن باهام راحت باش دختر _اومم باشه و اینکه باید شب بهت چی بگم چطور صدات کنم اسمت چیه چند سالته
&هی یه نفس بگیر اسمم سوجون ۲۸ سالمه و شما؟
_منم ا.ت هستم ۲۰ سالمه خوشبختم
&همچنین
بعد زدیم زیر خنده
رسیدیم پام رو پانسمان کرد شب شد رفتیم خونه ما درو زدم تهیونگ باز کرد میخواست چیزی بگه که به سوجون گفتم
_عشقم بیا بریم تو
&باشه نفسم
_*لبخند
تهیونگ همینجوری خشکش زده بود البته سوجون هم چون ارمی بود رفتیم تو داداشم بودو آمد بغلم کرد گفت کجا بودی تو دختر
_با دوست پسرم رفته بودیم بیرونن
+هه دوست پسر داشتی مگه
_به هیچکس ربط نداره
÷عه با تهیونگ درس حرف بزن
_خوب میگم به کسی ربط نداره که من دوست پسر دارم یا نه عشقم بیا بریم بالا
÷عا راستی تهیونگ و دوست دخترش اینجا زندگی میکن
_اوه منم یادم رفت بگم سوجون هم اینجا زندگی میکنه بیا بریم نفسم
&باشه عشقم
رفتیم بالا اتاق من دیدم سوجون لبشو گذاشت روی لبم تعجب کرده بودم ازم جدا شد گفتم چیشد دم گوشم گفت
& تهیونگ پشتته
این بار من لبمو چسبوندم به لبش
÷اهم اهم
ازش جدا شدم دیدم داداشم پشتمونه
_داداش
÷جواب میخوام مگه تو عاشق تهیونگ نبودی
_عه من عاشق شدم ولی عاشق سوجون شدم تهیونگ نه راستی چرا باید عاشق کسی بشم که دوست دختر داره عوم؟
÷عوم باشه سوجون اگه از یه تار مویه خواهرم کم بشه میکشمت فهمیدی
&باشه موچی
÷هااا موچیی ازمی هستی توووو
&هومم اره+عه یه فن بوی
÷تو کی امدی
+از اولش اینجا بودم
÷خوب دیگه بریم مزاحم کارتون شدیم فعلا
_ و& فعلا
+فعلا
&لبات طعم توت فرنگی میداد
_طعم لبای تو هم خوب بود عشقم ....
ادامه دارد
۳.۹k
۲۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.