روزی روزگاری عشق ... part 18
جانگ می : خب پس سوالامو میپرسم
تهیونگ : باشه بپرس
جانگ می : تو مگه نمی خواستی از من انتقام بگیری ؟
تهیونگ : خب
جانگ می : یعنی اون دخترا آدمای تو نبودن ؟
تهیونگ : نه
جانگ می : مطمئن ؟
تهیونگ : اوهوم ... مطمئن مطمئن
جانگ می : خب ... باوشه ... از کجا فهمیدی من تو دست شوییم ؟
تهیونگ : داشتم دنبالت میگشتم
جانگ می : واسه چی ؟
تهیونگ : می خواستم بهت بگم برا انتقامم آماده باش * لبخند ترسناک
جانگ می : قیافتو این طوری نکن * بغض
تهیونگ : هی هی باشه بغض نکن الکی گفتم
جانگ می : واقعا ؟ * بغض
تهیونگ : اوهوم ... راستش چون دانش اموز انتقالی هستی می خواستم دفترمو بهت قرض بدم از روش بنویسی
جانگ می : اها ... چرا منو بردی بیمارستان ؟
تهیونگ : بردمت پیش دکتر مدرسه گفت چیزیت نیس منم بردمت بیمارستان و فهمیدم دکتر مدرسه به شدت خر و منگل تشریف دارن
جانگ می : خنده * ... چرا منو بغل کردی ؟
تهیونگ : برا تک تک کارام باید دلیل و جواب بیارم؟
جانگ می : خب نه
تهیونگ : پس چی؟
جانگ می : پس مقدمه چینی نمیکنم و زود میرم سراغ سوالای اصلیم
تهیونگ : خب میشنوم
جانگ می: چرا اون کارو کردی ؟
تهیونگ : کردم کار ؟
جانگ می : همون دیگه
تهیونگ : کدوم ؟
جانگ می : ک...ک...یس منظورمه
تهیونگ : اها اون * ریلکس
جانگ می : خب ؟ * منتظر جواب
تهیونگ : خب اگه دوسش داشتی میتونیم دوباره بریم * ریلکس
جانگ می : چییی ؟ * تعجب و از خجالت سرخ شده
تهیونگ : دوسش داشتی ؟
جانگ می : دلیلش ؟
تهیونگ : به حرفم گوش نمیکردی تنها راه بود * ریلکس
جانگ می : اها * خجالت
تهیونگ : از این به بعد گوش بده که نخوام تین کارای چندشو انجام بدم
جانگ می : باشه
...
لایک : ۱۴
کامنت : ۷
تهیونگ : باشه بپرس
جانگ می : تو مگه نمی خواستی از من انتقام بگیری ؟
تهیونگ : خب
جانگ می : یعنی اون دخترا آدمای تو نبودن ؟
تهیونگ : نه
جانگ می : مطمئن ؟
تهیونگ : اوهوم ... مطمئن مطمئن
جانگ می : خب ... باوشه ... از کجا فهمیدی من تو دست شوییم ؟
تهیونگ : داشتم دنبالت میگشتم
جانگ می : واسه چی ؟
تهیونگ : می خواستم بهت بگم برا انتقامم آماده باش * لبخند ترسناک
جانگ می : قیافتو این طوری نکن * بغض
تهیونگ : هی هی باشه بغض نکن الکی گفتم
جانگ می : واقعا ؟ * بغض
تهیونگ : اوهوم ... راستش چون دانش اموز انتقالی هستی می خواستم دفترمو بهت قرض بدم از روش بنویسی
جانگ می : اها ... چرا منو بردی بیمارستان ؟
تهیونگ : بردمت پیش دکتر مدرسه گفت چیزیت نیس منم بردمت بیمارستان و فهمیدم دکتر مدرسه به شدت خر و منگل تشریف دارن
جانگ می : خنده * ... چرا منو بغل کردی ؟
تهیونگ : برا تک تک کارام باید دلیل و جواب بیارم؟
جانگ می : خب نه
تهیونگ : پس چی؟
جانگ می : پس مقدمه چینی نمیکنم و زود میرم سراغ سوالای اصلیم
تهیونگ : خب میشنوم
جانگ می: چرا اون کارو کردی ؟
تهیونگ : کردم کار ؟
جانگ می : همون دیگه
تهیونگ : کدوم ؟
جانگ می : ک...ک...یس منظورمه
تهیونگ : اها اون * ریلکس
جانگ می : خب ؟ * منتظر جواب
تهیونگ : خب اگه دوسش داشتی میتونیم دوباره بریم * ریلکس
جانگ می : چییی ؟ * تعجب و از خجالت سرخ شده
تهیونگ : دوسش داشتی ؟
جانگ می : دلیلش ؟
تهیونگ : به حرفم گوش نمیکردی تنها راه بود * ریلکس
جانگ می : اها * خجالت
تهیونگ : از این به بعد گوش بده که نخوام تین کارای چندشو انجام بدم
جانگ می : باشه
...
لایک : ۱۴
کامنت : ۷
۱۲.۱k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.