از تمام تو فقط فاصله ات سهمم شد

از تمام تو فقط فاصله ات سهمم شد ،
#عشق وا مانده ی بی حوصله ات سهمم شد ،
.
.
.
آنقدر سوختم از فاصله ، بی تاب شدم ،
بین صد خاطره گندیدم و مرداب شدم ،
«آه» ... مرداب شدم، تا که تو دریا بشوی ،
از همه سیر شدم تا کس و کارم بشوی ،
این همه #شعر نگفتم که بخوانی ... بروی ،
پای یک مرد زمین خورده نمانی ... بروی ،
سخت ماندم که مرا یاد تو رسوا نکند ،
در خودم گریه کنم بغض دهان وا نکند ،
خبر رفتن تو تلخ تر از هر خبر است ،
#بوسه دلگیرترین لحظه ی قبل از سفر است ،
بی تو حتی من از آغوش خودم دورترم ،
از کهنسالی این فاصله رنجورترم ،
تَرَم اندازه ی ابری که به باران بزند ،
تو در این شهر نباشی، به بیابان بزند ،
هر چه بر سر بزند عاقبتش وصلی نیست ،
جز غم انگیزی #پاییز ، دگر فصلی نیست ،
آخرین فصل من از بودن تو فاصله داشت ،
یک بغل خاطره ، صد بغض ، هزاران گله داشت ،
گله یعنی نشود راه تو را سد بکنم ،
حال با خاطره های تو چه باید بکنم ..؟
.
.
.
از تمام تو فقط فاصله ات سهمم شد ،
#عشق وا مانده ی بی حوصله ات سهمم شد ،
دیدگاه ها (۲۶)

در آستانه ے فصلے بہ نام دلتنگےعبور میکنم از ازدحام دلتنگےبیا...

دردهاے من جامہ نیستندتا ز تن در آورم چامہ و چکامہ نیستندتا ب...

نمے دانم تا بہ حال کسے تو راوسط یک خواب عمیق یا کم عمق بوسید...

بــرســر شـانہ ات آرام تریــن بے تابمبــادوچشــم تـرخــود خی...

شده که در وسطِ جمع؛ پریشان بشوی؟صحبتت را بخوری؛ بعد پشیمان ب...

جیمین فیک زندگی پارت ۴۱#

پارت ۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط