p²
چند ساعت بعد
ته:سلام من اومدم
ات:سلا
لیا:وای سلام عشقم کجا بودی دلم کلی برات تنگ شده بود و خودشو میچسبونه به ته و کلا با عشوه و لولوسی زر میزنه
ات هم داره از حرص و عصبانیت میمیره
ته:باشه برو کنار لطفا منم از دیدنت خوشحالم
ته:سلام ات
ات:سلام
ته:چیزی شده؟
ات:نه اصلا
ته:بیا اتاق بالا
رفتن بالا
ته:چی شده
ات:هیچی وقتی میزارین دختره بهت بچسبه
ته:وااای دوباره بیبی گرل من غیرتی شد
ات:خیلی خب
ته:سلام من اومدم
ات:سلا
لیا:وای سلام عشقم کجا بودی دلم کلی برات تنگ شده بود و خودشو میچسبونه به ته و کلا با عشوه و لولوسی زر میزنه
ات هم داره از حرص و عصبانیت میمیره
ته:باشه برو کنار لطفا منم از دیدنت خوشحالم
ته:سلام ات
ات:سلام
ته:چیزی شده؟
ات:نه اصلا
ته:بیا اتاق بالا
رفتن بالا
ته:چی شده
ات:هیچی وقتی میزارین دختره بهت بچسبه
ته:وااای دوباره بیبی گرل من غیرتی شد
ات:خیلی خب
۵.۴k
۱۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.