part: 62
هانا: اینا چرا اینقد عوضین(داد)
یکی داشت در میزد
پاشدم رفتم سمت درو بازش کردم
منیجر چوی بود
منیجر: هانا زودباش رئیس کارت داره
هانا: چیکارم داره
منیجر: نمیدونم والا زودباش
هانا: باشه
از استودیو اومدم بیرونو درو بستم و با رئیس سمت اتاق رئیس بزرگ رفتیم
وقتی رسیدیم در زدیم و رفتیم داخل جلوی میزش وایسادم و ی تعظیم کوتاه بهش کردم
®بشین
نشستم رو کاناپه ای که جلوی میز بزرگش گذاشته شده بود منیجر چوی هم روبه روم نشست
®هانا یکم خودتو جمع جور کن
هانا: منظورتون چیه
®میدونی فن هات چقد نگرانتن میدونی کمپانی چقد داره هیت میگیره
هانا: ینی چی
®میدونم دوستتو از دست دادی ولی دیگه خودتو جمع کن خیلیا میگن تو اون هانای شیطون قبلا نیستی و خیلی اروم و گوشه گیر شدی
هانا: خب
®باید به خوده قبلیت برگردی
هانا: هه حتی نمیتونم خودم باشم باشه ولی فک نکنم این ربطی به کمپانی داشته باشه
®توکه هیچوقت درداتو نشون نمیدی الانم مث همون موقعت شو حتی اگه از درون داغونی خودتو شاد و خوشحال نشون بده
تلخندی کردمو سرمو تکون دادم
®و اینکه ی سریال بهت پیشنهاد شده و ماهم قبول کردیم
هانا: بله؟
منیجر: او درسته ی سریال بهت پیشنهاد شده یادم رفته بود بهت بگم
هانا: چه سریالیه نقشم چیه
منیجر: نقش ی جن گیرو باید بازی کنی
هانا: ااااا خوبه
®فردا باید بری سر صحنه
هانا: باشه، اگه کاری ندارین من برم
®نه برو
از اتاقش اومدم بیرون رفتم سمت اتاق تمرینمون
سوهی: اومدی
هانا: ارع
لونا: راستی اهنگت چی شد
هانا: یکمش مونده
رو زمین دراز کشیدم
هانا:میدونین شاینینگ مکنه اتون قراره بازیگر شه
همه: چییییی
یکی داشت در میزد
پاشدم رفتم سمت درو بازش کردم
منیجر چوی بود
منیجر: هانا زودباش رئیس کارت داره
هانا: چیکارم داره
منیجر: نمیدونم والا زودباش
هانا: باشه
از استودیو اومدم بیرونو درو بستم و با رئیس سمت اتاق رئیس بزرگ رفتیم
وقتی رسیدیم در زدیم و رفتیم داخل جلوی میزش وایسادم و ی تعظیم کوتاه بهش کردم
®بشین
نشستم رو کاناپه ای که جلوی میز بزرگش گذاشته شده بود منیجر چوی هم روبه روم نشست
®هانا یکم خودتو جمع جور کن
هانا: منظورتون چیه
®میدونی فن هات چقد نگرانتن میدونی کمپانی چقد داره هیت میگیره
هانا: ینی چی
®میدونم دوستتو از دست دادی ولی دیگه خودتو جمع کن خیلیا میگن تو اون هانای شیطون قبلا نیستی و خیلی اروم و گوشه گیر شدی
هانا: خب
®باید به خوده قبلیت برگردی
هانا: هه حتی نمیتونم خودم باشم باشه ولی فک نکنم این ربطی به کمپانی داشته باشه
®توکه هیچوقت درداتو نشون نمیدی الانم مث همون موقعت شو حتی اگه از درون داغونی خودتو شاد و خوشحال نشون بده
تلخندی کردمو سرمو تکون دادم
®و اینکه ی سریال بهت پیشنهاد شده و ماهم قبول کردیم
هانا: بله؟
منیجر: او درسته ی سریال بهت پیشنهاد شده یادم رفته بود بهت بگم
هانا: چه سریالیه نقشم چیه
منیجر: نقش ی جن گیرو باید بازی کنی
هانا: ااااا خوبه
®فردا باید بری سر صحنه
هانا: باشه، اگه کاری ندارین من برم
®نه برو
از اتاقش اومدم بیرون رفتم سمت اتاق تمرینمون
سوهی: اومدی
هانا: ارع
لونا: راستی اهنگت چی شد
هانا: یکمش مونده
رو زمین دراز کشیدم
هانا:میدونین شاینینگ مکنه اتون قراره بازیگر شه
همه: چییییی
۸.۳k
۲۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.