"فردا"
"فردا"
از خواب بیدار شدم دیدم جینا داره جلو اینه لوازم ارایشی میزاره
جینا؟
جینا:او بیداری شدی گربه کوچولو
ساعت چنده؟
جینا: ۶
چی چرا انقد سرحالم ؟:/
جینا:خواب کم ولی عمیقی داشتی
از روی تخت بلند شدم و رفتم بیرون
جینا:به خودت برس اینجوریی زشتهه
ما تعارف نداریم رفیق اهمیتی نمیدن
جینا:تو گروه قبلیت بودی همیشه به خودت میرسیدی
اره چون اونا قضاوتم میکردن
پسرا اصلا مهم نیست من چی میپوشم هرجوره باهام اوکین
جینا:راحتی پس
همینجوری با جینا از پله ها پایین اومدیم و رفت نشست رو مبل و منم برا خودم صبونه برداشتم
جونگ کوک:ایوننن میییی اوننن مالللل منهههه
نیشخند زدم و گفتم الان وقتشه انتقام بگیرمم
چییی؟؟ صداتتووووو ندارم
جینا ریز لب:این وقت صب جونگ کوک چرا بیداره عه جیمینم پیششه
از اونور خونه دوید سمت تا بیاد غذاشو بگیره منم فرار کردم همینجوری داشت دنبالم میکردم
دیدم جیمین پرید جلوم پام به پام گیر کرد خوردم زمین و جونگ کوکم نتونست سرعتشو کم کنه هر سه تامون افتادیم رو هم
جیمین:ای جونگ کوک کمرمم
جینا:ایون می کو؟؟
جیمین:عهه زیرمههه
جونگ کوک از روم بلند شوو ایون می لهه شددد
ایی اخخ چقدر سنگینیدد کمرمم
پخش زمین بودم
جونگ کوک:اگه غذامو میدادی اینجوری نمیشدد
از روی زمین بلند شدم
جونگ کوک بزار حالم خوب بشه یجوری بزنمت راه بری نفهمن اسب زدتت یا ادم
جونگ کوک: باشه باشهه ببخشید
به سمت جینا زمزمه کرد
کمکککک
ض
جینا: ایون می رو کاریش نمیتونم کنم:))
رفتیم سمت اشپز خونه و بقیه هم بخاطر سر و صدا بیدار شدن و باهم صبونه خوردیم
بعد چند ساعت رفتم تو اتتق تا اماده بشم جینا هم باهام اومد تا کمکم کنه میکاپ کنم و موهامو درست کنم
لباسو پوشیدم (پارت قبل گذاشتم) و جینا شروع به میکاپ کردن صورتم کرد (عکس اول)و حدود چند دقیقه بعد موهامو درست کرد(عکس دوم) و بعد از تموم شدن کارش رفتم پایین....
از خواب بیدار شدم دیدم جینا داره جلو اینه لوازم ارایشی میزاره
جینا؟
جینا:او بیداری شدی گربه کوچولو
ساعت چنده؟
جینا: ۶
چی چرا انقد سرحالم ؟:/
جینا:خواب کم ولی عمیقی داشتی
از روی تخت بلند شدم و رفتم بیرون
جینا:به خودت برس اینجوریی زشتهه
ما تعارف نداریم رفیق اهمیتی نمیدن
جینا:تو گروه قبلیت بودی همیشه به خودت میرسیدی
اره چون اونا قضاوتم میکردن
پسرا اصلا مهم نیست من چی میپوشم هرجوره باهام اوکین
جینا:راحتی پس
همینجوری با جینا از پله ها پایین اومدیم و رفت نشست رو مبل و منم برا خودم صبونه برداشتم
جونگ کوک:ایوننن میییی اوننن مالللل منهههه
نیشخند زدم و گفتم الان وقتشه انتقام بگیرمم
چییی؟؟ صداتتووووو ندارم
جینا ریز لب:این وقت صب جونگ کوک چرا بیداره عه جیمینم پیششه
از اونور خونه دوید سمت تا بیاد غذاشو بگیره منم فرار کردم همینجوری داشت دنبالم میکردم
دیدم جیمین پرید جلوم پام به پام گیر کرد خوردم زمین و جونگ کوکم نتونست سرعتشو کم کنه هر سه تامون افتادیم رو هم
جیمین:ای جونگ کوک کمرمم
جینا:ایون می کو؟؟
جیمین:عهه زیرمههه
جونگ کوک از روم بلند شوو ایون می لهه شددد
ایی اخخ چقدر سنگینیدد کمرمم
پخش زمین بودم
جونگ کوک:اگه غذامو میدادی اینجوری نمیشدد
از روی زمین بلند شدم
جونگ کوک بزار حالم خوب بشه یجوری بزنمت راه بری نفهمن اسب زدتت یا ادم
جونگ کوک: باشه باشهه ببخشید
به سمت جینا زمزمه کرد
کمکککک
ض
جینا: ایون می رو کاریش نمیتونم کنم:))
رفتیم سمت اشپز خونه و بقیه هم بخاطر سر و صدا بیدار شدن و باهم صبونه خوردیم
بعد چند ساعت رفتم تو اتتق تا اماده بشم جینا هم باهام اومد تا کمکم کنه میکاپ کنم و موهامو درست کنم
لباسو پوشیدم (پارت قبل گذاشتم) و جینا شروع به میکاپ کردن صورتم کرد (عکس اول)و حدود چند دقیقه بعد موهامو درست کرد(عکس دوم) و بعد از تموم شدن کارش رفتم پایین....
۳.۱k
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.