.سناریو.
pov:وقتی زیاد درس میخونی و بهشون توجه نمیکنی
دریکو:(مثل یک کیتن میاد و دستاش رو دور کمرت حلقه میکنه، سرشو توی گردنت فرو میبره و نفسی میکشه) :ا/ت...تا کی میخوای موش خرماییت رو منتظر بزاری؟ همم؟
متیو:(آروم دستش رو روی زانوت میزاره و نوازش میکنه) ا/ت؟ نظرت چیه کتاب مسخرت رو بزاری کنار؟ ا/ت:چرا؟ متیو:چون اگه نکنی مجبورم خودم برات بزارمش کنار...*پوزخند شیطانی* *استغفرالله😔😂*
تام:(تلاش برای به دست اوردن توجهت) ا/ت؟ نظرت چیه بریم هاگزمید؟
تئو:(بعد اینکه درسات تموم شد دیدی روی تخت یک گل رز و یک نوت کنارشه) نوت:توی اتاقم ملاقاتم کن دارلینگ. *خوش بگذرهD:*
لورنزو:(از پشت بغلت میکنه، و دستاش رو جلوی چشمات میاره و گردنبندی که برات خریده بود رو نشونت میده، بعد برات میبنده و بوسه ای به پشت گردنت میزاره) *ادمین اکلیلی شد😭*
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
. امیدوارم خوشتون اومده باشه💚
سناریو درخواستی؟
دریکو:(مثل یک کیتن میاد و دستاش رو دور کمرت حلقه میکنه، سرشو توی گردنت فرو میبره و نفسی میکشه) :ا/ت...تا کی میخوای موش خرماییت رو منتظر بزاری؟ همم؟
متیو:(آروم دستش رو روی زانوت میزاره و نوازش میکنه) ا/ت؟ نظرت چیه کتاب مسخرت رو بزاری کنار؟ ا/ت:چرا؟ متیو:چون اگه نکنی مجبورم خودم برات بزارمش کنار...*پوزخند شیطانی* *استغفرالله😔😂*
تام:(تلاش برای به دست اوردن توجهت) ا/ت؟ نظرت چیه بریم هاگزمید؟
تئو:(بعد اینکه درسات تموم شد دیدی روی تخت یک گل رز و یک نوت کنارشه) نوت:توی اتاقم ملاقاتم کن دارلینگ. *خوش بگذرهD:*
لورنزو:(از پشت بغلت میکنه، و دستاش رو جلوی چشمات میاره و گردنبندی که برات خریده بود رو نشونت میده، بعد برات میبنده و بوسه ای به پشت گردنت میزاره) *ادمین اکلیلی شد😭*
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
. امیدوارم خوشتون اومده باشه💚
سناریو درخواستی؟
۹.۶k
۱۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.