عشق حقیقی من
گفتم باید برم کره .
نظر مامان بابامو جلب کردم با بابام رفتیم خرید بهترین و گرون ترین لباس ها رو خریدم و بابام برام بلیط کنسرت بی تی اس و سفر کره رو انلاین خرید چمدونمو بستم و آماده سفر بودم که خبر جدیدی اومد کنسرت سال ۲۰۲۵ به دلیل سفر فوری تهیونگ لغو شده ! همینجوری داشت از چشام اشک میریخت بابام گفت خبر درسته پولمونو پس دادن مامانم گفت حالا چیکار میخوای کنی با شجاعت گفتم قرار بود یه روز بمونم واسه کنسرت دو روزم واسه خوش گذرونی و.. حالا میرم سه روز میمونم یه کاریش میکنم اون سه روزو شانس من همینه دیگه مهم نیست بابام گفت بهتره ازش دست بکشی گفتن این سفرش بخاطر اعتراف عشقشه ! ب ب بابا حالا چه غلطی کنم( با گریه ) نازنین تمام این خاطرات چیزی جز کابوس و عذاب و رنج برای تو نبود ولشون کن باباااااا کابوس لحضه های شیرینم چی بابا ولم کن باید بریم فرودگاه بابا م جلو نشست رانندگی کنه مامانمم پشت که منو دلداری بده داداش خلمم که رفته بود آمریکا بخاطر همین نبود رسیدیم فرودگاه که یهو خبر اومد کیم تهیونگ وی عضو گروه بی تی اس در فرودگاه ایران است یعنی کسی که دوسش دارد یک ایرانی است ؟ دیدمش دقیقا جلوم بود ولی جلوی من نزدیک صدوخورده ای نفر بود تهیونگ با یه دسته گل ... ادامه دارد
نظر مامان بابامو جلب کردم با بابام رفتیم خرید بهترین و گرون ترین لباس ها رو خریدم و بابام برام بلیط کنسرت بی تی اس و سفر کره رو انلاین خرید چمدونمو بستم و آماده سفر بودم که خبر جدیدی اومد کنسرت سال ۲۰۲۵ به دلیل سفر فوری تهیونگ لغو شده ! همینجوری داشت از چشام اشک میریخت بابام گفت خبر درسته پولمونو پس دادن مامانم گفت حالا چیکار میخوای کنی با شجاعت گفتم قرار بود یه روز بمونم واسه کنسرت دو روزم واسه خوش گذرونی و.. حالا میرم سه روز میمونم یه کاریش میکنم اون سه روزو شانس من همینه دیگه مهم نیست بابام گفت بهتره ازش دست بکشی گفتن این سفرش بخاطر اعتراف عشقشه ! ب ب بابا حالا چه غلطی کنم( با گریه ) نازنین تمام این خاطرات چیزی جز کابوس و عذاب و رنج برای تو نبود ولشون کن باباااااا کابوس لحضه های شیرینم چی بابا ولم کن باید بریم فرودگاه بابا م جلو نشست رانندگی کنه مامانمم پشت که منو دلداری بده داداش خلمم که رفته بود آمریکا بخاطر همین نبود رسیدیم فرودگاه که یهو خبر اومد کیم تهیونگ وی عضو گروه بی تی اس در فرودگاه ایران است یعنی کسی که دوسش دارد یک ایرانی است ؟ دیدمش دقیقا جلوم بود ولی جلوی من نزدیک صدوخورده ای نفر بود تهیونگ با یه دسته گل ... ادامه دارد
۳۶۶
۰۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.