من عاشق دشمنم شدم(پارت ۸)

پرش زمانی به فردا صبح

ا/ت ویو:بلند شدم و کارهای مربوطه رو انجام دادم امروز تولدمه چه جالب اومد اومدم یه صبحانه سبک اماده کردم و خوردم از اونجایی که عاشق خریدم برای تولدم کلی خرید میکنم یه شلوار بگ لی با یه تی شرت پوشیدم که دستاش تا ارنجم بود با یه کلاه یه کیف

زدم بیرون کلی خرید کردم لباس و لوازم آرایشی و..... کلی وسایل دیگه بی ربط ساعت ۳ بود حالا رسیدیم جای لذت بخش کیکی که از دیشب سفارش داده بودم رو خریدم گذاشتم صندلی کنارم(تو ماشین)سقف ماشین زو باز کردم و اهنگ fake loveرو پلی کردم(گایز اینجا Bts وجود نداره)

رفتم لباس تولد رو خریدم خیلی خوشگل بود رفتم سالن آرایشی که برام ارایشمو انجام بده چون ارایشم واقعا بد بود خلاصه دیگه من تو روز تولدم جاهای خوبی میرم مثلا میرم پرتگاه میرم جنگل میرم پارتی میرم خلاصه دیگه تولدم رو جاهای عجیبی می گذرونم ولی امسال امثال باید میرفتم کلبه جنگلی که متعلق به خودمه

خلاصه دیگه ساعت رو کردم ۶ و رفتم کلبه جنگلی با به لباس آرایش کیک خوشگل وارد شدم تنها بودم از اونجایی که رییس و همکارم گفته بودن مارو هم دعوت کن لوکیشن رو فرستادم بعد ۲۰ مین همشون رسیدن چون کلبه ام بزرگ بود همه به راحتی جا می شدیم موزیک رو پلی کردم پسر لوس یا با نمک رییس و دوستا م بلندم کردم کلی رقصیدیم خلاصه دیگه کیک رو بریدم و خوردیم

راستی عکاس هم اومده بود اسمش لیرا بود یه چندتا خفن که تو جنگل بود گرفت دسته جمعی و تنهایی خیلی خفن بود عکسام یه چندتا شو استوری کردم و نوشتم لول ۲۶ در بازی زندگی کپشن باحالی بود

پرش زمانی به ساعت یک
ا/ت ویو: دیدم ساعت یک هس همه رفته بودن کادو هایی که همکارام و دوستام بهم داده بودن رو گذاشتم تو ماشین چ به سمت خونه حرکت کردم بعد ۳۰ مین رسیدم روز خسته کننده ای بود لباسامو عوض کردم و ارایشمو پاک کردم مستقیم رفتم تو تخت خسته بودم سریع خوابم برد

(اینم از پارت هشت گایز ببخشید طول دادم حمایت ها کمه بخدا منم انگیزه ندارم🙃💜💜)