پروانه کوچولو
✨️🦋پروانه کوچولو🦋✨️
✨️🦋 پارت ۳🦋✨️
✨️🦋ویو سنا🦋✨️
سنا: اوکی اسمم سنا و تو ایلیا: ایلیا فکر کنم باید بشناسیم سنا: حتی یک بارم نشنیدم جز اون فیلمه که حالا ولش ایلیا:😑 سنا:🤣😂 ایلیا: چرا میخندی😂 سنا: قیافتو باید میدیدی ایلیا:😑 میدونستی خیلی بیشعوری سنا: میدونم 😂 دانشجوها: بچه ها استاد جدید اومد در باز شد با چیزی که دیدم پشمام که هیچ خودم ریختم دخترای کلاس: عرررر چقدر جذابه خیلی جوونه (پچ پچ) از اونور ی دختر که فکر کنم ق.لدر باشه داشت با ی حالتی که انگار روش کراش زده نگاش میکرد اَه اَه اَه چندشش ولی خب ی استایل قشنگی زده بود که هر دختری روش کراش میزد تعریف نباشه واقعا خوشتیپ بود تهیونگ: سلام به همه من کیم تهیونگ استاده جدیدتون هستم و امیدوارم بچه های خوبی باشید نه مثل بعضیا زبون دراز چییییی این دقیقا به من تیکه انداخت باشه دارم برات آقای کیم تهیونگ: خب حضور غیاب میکنم وشروع کرد به گفتن اسم ها تهیونگ: لی سنا سنا: حاضر تهیونگ: اوکی بریم درس رو شروع کنیم روبه تخته کرد و شروع کرد به توضیح دادن منم شیطونیم قول کرد شروع کردم به اذیت کردنش مثلا سر صحبتش سرفه میکردم از پشت در خودکار پرت میکردم میخورد بهش کلافه شد گفت تهیونگ: خانم لی بفرمایید دفتر کارتون دارم بعد منم با ریلکسی بلند شدم رفتم بیرون از کلاس اونم پشت سرم اومد حاجی ی لحظه استرس تمام وجودمو گرفت وارد دفترش شدیم دروبست یهو...ادامه دارد
حمایت فراموش نشه🥺✨️
✨️🦋 پارت ۳🦋✨️
✨️🦋ویو سنا🦋✨️
سنا: اوکی اسمم سنا و تو ایلیا: ایلیا فکر کنم باید بشناسیم سنا: حتی یک بارم نشنیدم جز اون فیلمه که حالا ولش ایلیا:😑 سنا:🤣😂 ایلیا: چرا میخندی😂 سنا: قیافتو باید میدیدی ایلیا:😑 میدونستی خیلی بیشعوری سنا: میدونم 😂 دانشجوها: بچه ها استاد جدید اومد در باز شد با چیزی که دیدم پشمام که هیچ خودم ریختم دخترای کلاس: عرررر چقدر جذابه خیلی جوونه (پچ پچ) از اونور ی دختر که فکر کنم ق.لدر باشه داشت با ی حالتی که انگار روش کراش زده نگاش میکرد اَه اَه اَه چندشش ولی خب ی استایل قشنگی زده بود که هر دختری روش کراش میزد تعریف نباشه واقعا خوشتیپ بود تهیونگ: سلام به همه من کیم تهیونگ استاده جدیدتون هستم و امیدوارم بچه های خوبی باشید نه مثل بعضیا زبون دراز چییییی این دقیقا به من تیکه انداخت باشه دارم برات آقای کیم تهیونگ: خب حضور غیاب میکنم وشروع کرد به گفتن اسم ها تهیونگ: لی سنا سنا: حاضر تهیونگ: اوکی بریم درس رو شروع کنیم روبه تخته کرد و شروع کرد به توضیح دادن منم شیطونیم قول کرد شروع کردم به اذیت کردنش مثلا سر صحبتش سرفه میکردم از پشت در خودکار پرت میکردم میخورد بهش کلافه شد گفت تهیونگ: خانم لی بفرمایید دفتر کارتون دارم بعد منم با ریلکسی بلند شدم رفتم بیرون از کلاس اونم پشت سرم اومد حاجی ی لحظه استرس تمام وجودمو گرفت وارد دفترش شدیم دروبست یهو...ادامه دارد
حمایت فراموش نشه🥺✨️
۱۸.۷k
۲۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.