راکون کچولو مو صورتی
راکون کچولو مو صورتی
p2.
که یه هو دیدم آنیا حالش بد شد میخواستم برم سمتش که دیدم
افتاد رو زمین سریع دویدم طرفش که آقای هندر سون گفت :بشینین سر جاتون می برمش اتاق بهداشت
وبعد بردش
وقتی رفت دیدم بکی هم افتاد همه
کلاس جیغ کشیدند
ولی من فکرم پیش آنیا بود
آخه یکم مشکوک بود که هردو اون ها این جوری شدن داشتم دورو برو نگا میکردم که دیدم یکی از پسر ها داره پوزخند میزنه
یه لحظه خون جلو چشمام و گرفت میخواستم تا میخوره بزنمش
ولی با خدم گفتم این جوری فقط خدم یه رعد منفی میگیرم بهتره که به آقا ی هندر سون
آنیا:
نمی دونن چی شد حالم بد شد
ولی قبل از اینکه بی هوش
بشم تونستم ذهن
یکی از بچه ها رو بخونم
داشت میگفت
که باید تا الان اون سمی که توی غذاشون ریختم اثر میکرد چرا اثر نمی کنه
که بعد بی هوش شدم
نمی فهمیدم کیه اصلا صداش آشنا نبود
ببخشید دیگه دیروز نبودم ولی کلی پارت نوشتم الان همشو آپ میکنم
p2.
که یه هو دیدم آنیا حالش بد شد میخواستم برم سمتش که دیدم
افتاد رو زمین سریع دویدم طرفش که آقای هندر سون گفت :بشینین سر جاتون می برمش اتاق بهداشت
وبعد بردش
وقتی رفت دیدم بکی هم افتاد همه
کلاس جیغ کشیدند
ولی من فکرم پیش آنیا بود
آخه یکم مشکوک بود که هردو اون ها این جوری شدن داشتم دورو برو نگا میکردم که دیدم یکی از پسر ها داره پوزخند میزنه
یه لحظه خون جلو چشمام و گرفت میخواستم تا میخوره بزنمش
ولی با خدم گفتم این جوری فقط خدم یه رعد منفی میگیرم بهتره که به آقا ی هندر سون
آنیا:
نمی دونن چی شد حالم بد شد
ولی قبل از اینکه بی هوش
بشم تونستم ذهن
یکی از بچه ها رو بخونم
داشت میگفت
که باید تا الان اون سمی که توی غذاشون ریختم اثر میکرد چرا اثر نمی کنه
که بعد بی هوش شدم
نمی فهمیدم کیه اصلا صداش آشنا نبود
ببخشید دیگه دیروز نبودم ولی کلی پارت نوشتم الان همشو آپ میکنم
۲.۶k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.