ازدواج اجباری
ازدواج اجباری
پارت⁶
ات:واقعا؟؟؟
جونگکوک:آره بیبی(لبخند)
زنگ در خورد)
ات:این کی میتونه باشه
جونگکوک:صدردصد میونگه
ات:هوففف بزار لباسمو بپموشم توام همینجا بمون
جونگکوک:اوکی
ات لباساشو پوشید و در رو باز کرد)
ات:اوه....خانم میونگ شما اینجا چیکار میکنید؟
میونگ:امدم دنبال شوهرم
ات:ولی جناب جئون اینجا نیستن که
میونگ:هه....بچه گول میزنی؟
ات:بفرمایید بیاید خودتون خونه رو بگردید
میونگ تمام خونه رو گشت ولی جونگکوک رو نتونست پیدا کنه)
میونگ:خانم ات من یه سوالی از شما دارم
ات:بله بفرمایید
میونگ:شما با شوهر من در ارتباطین؟
ات:نه
میونگ:ولی بزار یه حقیقتهایی رو بهتون بگم
ات:گوش میکنم
میونگ:وقتی منو جونگکوک با هم ازدواج کردیم میدونی چه حرفایی درموردت زد؟
ات:من که پیش شما ها نبودم که بدونم درموردم چیا گفته
میونگ:میدونم ولی بهم گفت ات یه هرز*هس و اونموقع که باهات بود فقط برای نیازاش ترو میخواست متاسفانه عاشقت نبود(پوزخند)
حتی ازش پرسیدم گفتم پس کیو دوست داری گفت منو
ات:اها پس چرا امدین اینجا دنبال شوهرتون؟
میونگ:امم خبب....امدم ببینم گولش نزدی
ات:ها؟
میونگ:میفهمی(پوزخند)
میونگ:من میرم بای
ات:بای
رفت)
ات:چه سوتی داد😂
جونگکوک:موافقم😂
ات:جیغغغغغغغغغغ سکته زدممممممممم
جونگکوک:خب نزن:/
ات:چشم هر چی شما بگید:/
پارت⁶
ات:واقعا؟؟؟
جونگکوک:آره بیبی(لبخند)
زنگ در خورد)
ات:این کی میتونه باشه
جونگکوک:صدردصد میونگه
ات:هوففف بزار لباسمو بپموشم توام همینجا بمون
جونگکوک:اوکی
ات لباساشو پوشید و در رو باز کرد)
ات:اوه....خانم میونگ شما اینجا چیکار میکنید؟
میونگ:امدم دنبال شوهرم
ات:ولی جناب جئون اینجا نیستن که
میونگ:هه....بچه گول میزنی؟
ات:بفرمایید بیاید خودتون خونه رو بگردید
میونگ تمام خونه رو گشت ولی جونگکوک رو نتونست پیدا کنه)
میونگ:خانم ات من یه سوالی از شما دارم
ات:بله بفرمایید
میونگ:شما با شوهر من در ارتباطین؟
ات:نه
میونگ:ولی بزار یه حقیقتهایی رو بهتون بگم
ات:گوش میکنم
میونگ:وقتی منو جونگکوک با هم ازدواج کردیم میدونی چه حرفایی درموردت زد؟
ات:من که پیش شما ها نبودم که بدونم درموردم چیا گفته
میونگ:میدونم ولی بهم گفت ات یه هرز*هس و اونموقع که باهات بود فقط برای نیازاش ترو میخواست متاسفانه عاشقت نبود(پوزخند)
حتی ازش پرسیدم گفتم پس کیو دوست داری گفت منو
ات:اها پس چرا امدین اینجا دنبال شوهرتون؟
میونگ:امم خبب....امدم ببینم گولش نزدی
ات:ها؟
میونگ:میفهمی(پوزخند)
میونگ:من میرم بای
ات:بای
رفت)
ات:چه سوتی داد😂
جونگکوک:موافقم😂
ات:جیغغغغغغغغغغ سکته زدممممممممم
جونگکوک:خب نزن:/
ات:چشم هر چی شما بگید:/
۲.۷k
۱۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.