پارت ۲۹
دستام رو از خشم مشت کردم تا تو صورتش فرود
نیارم این پسر رو با همه گستاخی
ها و خیره سری هاش دوست دارم
مثلا مظلوم نگاهم کرد و با
صدا ی آروم ی گفت:
جیهوپ: ببخشید غلط کردم
دیگه تکرار نمیشه به خدا آخرین بارم بود
تهیونگ:الان باید دونه دونه استخونات رو بشکونم که به حرفم گوش نکردی و پا شدی
اومدی اینجا با اینکه واست غدقن کردم
جیهوپ:می دونم خیلی مردی به خدا
تهیونگ:همین الان با جون مین برمیگردی تو اون آپارتمان کوفتیت و دیگه از این غلطا نمی کنی
جیهوپ:چشم
تهیونگ: آخرین بارت بود فکر کردی
می تونی من و دور بزنی جیهوپ شد دو بار وای به حالت بشه سه بار اون موقع ازمن بترس
جیهوپ:چشم چشم به خدا دیگه
تکرار نمی کنم گفتم که غلط کردم اصلا از وقتی گفتی نیا اینجا کنجکاو
شدم یه جوری به این قلعه ات نفوذ کنم
تهیونگ: از بس احمقی
جیهوپ:بله اونم قبول دارم
نگاهی به سر تا پاش انداختم
و عقب گرد کردم به سمت عمارت رفتم حس کردم سرم در حال انفجاره
به سمت آشپزخونه رفتم و یه مسکن خوردم و به سمت اتاقم رفتم و خوابیدم
بلوم ویو
.................
لایک و کامنت یادتون نره 😊💜
نیارم این پسر رو با همه گستاخی
ها و خیره سری هاش دوست دارم
مثلا مظلوم نگاهم کرد و با
صدا ی آروم ی گفت:
جیهوپ: ببخشید غلط کردم
دیگه تکرار نمیشه به خدا آخرین بارم بود
تهیونگ:الان باید دونه دونه استخونات رو بشکونم که به حرفم گوش نکردی و پا شدی
اومدی اینجا با اینکه واست غدقن کردم
جیهوپ:می دونم خیلی مردی به خدا
تهیونگ:همین الان با جون مین برمیگردی تو اون آپارتمان کوفتیت و دیگه از این غلطا نمی کنی
جیهوپ:چشم
تهیونگ: آخرین بارت بود فکر کردی
می تونی من و دور بزنی جیهوپ شد دو بار وای به حالت بشه سه بار اون موقع ازمن بترس
جیهوپ:چشم چشم به خدا دیگه
تکرار نمی کنم گفتم که غلط کردم اصلا از وقتی گفتی نیا اینجا کنجکاو
شدم یه جوری به این قلعه ات نفوذ کنم
تهیونگ: از بس احمقی
جیهوپ:بله اونم قبول دارم
نگاهی به سر تا پاش انداختم
و عقب گرد کردم به سمت عمارت رفتم حس کردم سرم در حال انفجاره
به سمت آشپزخونه رفتم و یه مسکن خوردم و به سمت اتاقم رفتم و خوابیدم
بلوم ویو
.................
لایک و کامنت یادتون نره 😊💜
۱۰۹.۱k
۲۰ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۸۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.