عشق یهویی p6
+ راستی شمارتو بده شاید لازم شه
_ باشه بزن ..... اینم شمارم
+ مرسی خدافظ
_ خدافظ
جونگ کوک رفت و منم نشستم یک فیلم دیدم بعد حوصلم سر رفت گفتم برم پاساژ و خرید کنم. پول زیادی همراهم بود. رفتم لباس بپوشم ( اسلاید دو اون دختره که شلوارک جین داره ) و موهامو دم اسبی بستم لنز گذاشتم چششم و برق لب زدم و یک آرایش ساده کردم و رفتم بیرون . و چنتا لباس گرفتم ( اسلاید ۳ ۴ ۵ ) دستم پر کیسه بود . داشتم راه میرفتم که یک دختر که بهش میخورد همسن من باشه بدو بدو اومد و خورد به دستم و افتاد
دختره : ببخشید
_ ایبی نداره
_ اسمت چیه ؟
دختره : یونا
( علامت یونا £ )
_ خوشبختم آیلین
£ چقدر چشات بزرگهههه!😯البته قسط بدی ندارم ، فکنم کره ای نباشی !😄😅
_ آره من ایرانیم
£ وای چه باحال
😁 _
£ هی شمارتو بده شاید بتونیم دوست شیم
_ حتما ..... اینم شمارم
£ ممنون
£ بیا بریم کافه
_ باشه
رفتیم کافه و یونا یک کاپوچینو و من قهوه خریدم و خوردیم و حرف زدیم که یادم افتاد کوک گفت ساعت ۸ خونست رفتم دیدم ساعت ۹ و نیمه
وایییی بدبخت شدم
رفتم گوشیمو چک کردم
چت کوک و آیلین :
+ آیلیننننننن😡 کجاییییی اگه دستم بهت نرسههههههه
_ الان میام خونه
£ چیزی شده
£ این کیه که کوک سیوش کردی ؟دوست پسرته ؟😈
_ نه نه نه این دوستمه 😅
£ ولی میشه نگران نباش 😄👌
_ باشه😐😂 من دیگه باید برم عصبانیه
£ چرا
و نشستم کل داستان کره اومدن رو گفتم
£ اووووووووووو چه بد پس سریع برو تا نکشتت😅👌
_ باشه خداحافظ
وسریع یه تاکسی گرفتم و رفتم خونه
یواشکی در رو باز کردم و با جونگ کوکی که روی مبل خوابش برده مواجه شدم . آخه چقدر این کیوتهههههه. دوست پسر خودم میکنم 😂 جدی میگم(آیلین عاشق کوک شد ) و رفتم لباسمو عوض کردم و رفتم پیشش رو مبل خوابیدم
حمایت کنید تروخدااااااا
_ باشه بزن ..... اینم شمارم
+ مرسی خدافظ
_ خدافظ
جونگ کوک رفت و منم نشستم یک فیلم دیدم بعد حوصلم سر رفت گفتم برم پاساژ و خرید کنم. پول زیادی همراهم بود. رفتم لباس بپوشم ( اسلاید دو اون دختره که شلوارک جین داره ) و موهامو دم اسبی بستم لنز گذاشتم چششم و برق لب زدم و یک آرایش ساده کردم و رفتم بیرون . و چنتا لباس گرفتم ( اسلاید ۳ ۴ ۵ ) دستم پر کیسه بود . داشتم راه میرفتم که یک دختر که بهش میخورد همسن من باشه بدو بدو اومد و خورد به دستم و افتاد
دختره : ببخشید
_ ایبی نداره
_ اسمت چیه ؟
دختره : یونا
( علامت یونا £ )
_ خوشبختم آیلین
£ چقدر چشات بزرگهههه!😯البته قسط بدی ندارم ، فکنم کره ای نباشی !😄😅
_ آره من ایرانیم
£ وای چه باحال
😁 _
£ هی شمارتو بده شاید بتونیم دوست شیم
_ حتما ..... اینم شمارم
£ ممنون
£ بیا بریم کافه
_ باشه
رفتیم کافه و یونا یک کاپوچینو و من قهوه خریدم و خوردیم و حرف زدیم که یادم افتاد کوک گفت ساعت ۸ خونست رفتم دیدم ساعت ۹ و نیمه
وایییی بدبخت شدم
رفتم گوشیمو چک کردم
چت کوک و آیلین :
+ آیلیننننننن😡 کجاییییی اگه دستم بهت نرسههههههه
_ الان میام خونه
£ چیزی شده
£ این کیه که کوک سیوش کردی ؟دوست پسرته ؟😈
_ نه نه نه این دوستمه 😅
£ ولی میشه نگران نباش 😄👌
_ باشه😐😂 من دیگه باید برم عصبانیه
£ چرا
و نشستم کل داستان کره اومدن رو گفتم
£ اووووووووووو چه بد پس سریع برو تا نکشتت😅👌
_ باشه خداحافظ
وسریع یه تاکسی گرفتم و رفتم خونه
یواشکی در رو باز کردم و با جونگ کوکی که روی مبل خوابش برده مواجه شدم . آخه چقدر این کیوتهههههه. دوست پسر خودم میکنم 😂 جدی میگم(آیلین عاشق کوک شد ) و رفتم لباسمو عوض کردم و رفتم پیشش رو مبل خوابیدم
حمایت کنید تروخدااااااا
۷.۷k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.