ادامہ سناریو باجی☆
ادامہ سناریو باجی☆
دھنشو باز کرد*
تو : احیانا با این دندونا قرار نیست کہ منو گاز بگیری درستہ؟
باجی : شاید گرفتم
تو : باجی سان باھام شوخی نکن دندونات مثل دندونای دراکولا میمونہ
باجی خندید*
باجی : بیا بریم الان زنگ تفریح تموم میشہ
[بعد از مدرسہ]
از مینا خداحافظی کردی و با باجی سمت خونہ راہ افتادی*
تو : میگم باجی سان
باجی : باجی خالی صدام کن
تو : باشہ باجی سان
باجی : عہ اذیتم نکن
تو : باشہ گربہ کوچولو
باجی یکم سرخ شد*
باجی : گربہ؟
تو : آرہ تو شبیہ گربہ ھایی
باجی : کہ اینطور
[یک ماہ بعد]
بعد از مدرسہ رفتہ بودی خونہ ی باجی* روی پاھاش نشستہ بودی و با موھاش بازی میکردی* باجی سرشو برد تو گردنت و بوسہ ھای عمیق میزد* سرخ شدی*
تو : اوم باجی
باجی : میشہ اولین سکسمونو داشتہ باشیم؟
تو : عام خب من یکم میترسم
باجی : چرا؟
تو : چون اولین بارمہ و با این کار دخترونگیمو از دست میدم
باجی : یعنی دوست نداری مال من باشی؟
تو : چی؟ نہ دیوونہ معلومہ کہ دوست دارم فقط از دردش میترسم
باجی : نترس اولش درد دارہ بعدش برات لذت میشہ
تو : خب پس اگہ اینطوریہ باشہ
باجی پرنسسی بغلت کرد و بردت تو اتاق*
شروع کرد بہ درآوردن لباسات* لباسای خودشم درآورد* رفتید روی تخت* باجی نشست و تکیہ داد بہ تاج تخت* رفتی روش نشستی* لباتو بوسید و ھمراھیش میکردی* با دستاش با سینہ ھات بازی میکرد* ازت جدا شد و روی گردنت مارک میذاشت*
تو : عاح باجی آروم دندونات تیزہ
باجی یکم بلندت کرد و آروم سر عضوشو واردت کرد*
تو : آییییی باجی
باجی : ھیش آروم باش
باجی کم کم ھمشو واردت کرد* خون باکرہ گیت ریخت بیرون*
تو : عاح...دیگہ مال تو شدم
باجی لبخند زد و آروم داخلت میکوبید* عمیق میکوبید و تو از درد روی شونہ ھاشو چنگ میزدی*
باجی : حالا من گربم یا تو؟
لبخند زدی : تو
باجی ضربہ ھاشو سریعتر کرد*
تو : عاح.....باجی....درد دارہ
باجی : الان برات لذت میشہ
کم کم دردش برات لذت شد*
تو : اوم باجی.....سریعتر
باجی ضربہ ھاشو سریعتر و محکم تر کرد* بعد از چند دقیقہ باھم ارضا شدید و باجی اسپرمش رو داخلت خالی کرد* دستاتو قاب صورتش کردی و لباشو بوسیدی*
تو : خیلی دوست دارم گربہ کوچولوی جذابم
باجی : من دوست ندارم عاشتم
تو : دیوونہ
دھنشو باز کرد*
تو : احیانا با این دندونا قرار نیست کہ منو گاز بگیری درستہ؟
باجی : شاید گرفتم
تو : باجی سان باھام شوخی نکن دندونات مثل دندونای دراکولا میمونہ
باجی خندید*
باجی : بیا بریم الان زنگ تفریح تموم میشہ
[بعد از مدرسہ]
از مینا خداحافظی کردی و با باجی سمت خونہ راہ افتادی*
تو : میگم باجی سان
باجی : باجی خالی صدام کن
تو : باشہ باجی سان
باجی : عہ اذیتم نکن
تو : باشہ گربہ کوچولو
باجی یکم سرخ شد*
باجی : گربہ؟
تو : آرہ تو شبیہ گربہ ھایی
باجی : کہ اینطور
[یک ماہ بعد]
بعد از مدرسہ رفتہ بودی خونہ ی باجی* روی پاھاش نشستہ بودی و با موھاش بازی میکردی* باجی سرشو برد تو گردنت و بوسہ ھای عمیق میزد* سرخ شدی*
تو : اوم باجی
باجی : میشہ اولین سکسمونو داشتہ باشیم؟
تو : عام خب من یکم میترسم
باجی : چرا؟
تو : چون اولین بارمہ و با این کار دخترونگیمو از دست میدم
باجی : یعنی دوست نداری مال من باشی؟
تو : چی؟ نہ دیوونہ معلومہ کہ دوست دارم فقط از دردش میترسم
باجی : نترس اولش درد دارہ بعدش برات لذت میشہ
تو : خب پس اگہ اینطوریہ باشہ
باجی پرنسسی بغلت کرد و بردت تو اتاق*
شروع کرد بہ درآوردن لباسات* لباسای خودشم درآورد* رفتید روی تخت* باجی نشست و تکیہ داد بہ تاج تخت* رفتی روش نشستی* لباتو بوسید و ھمراھیش میکردی* با دستاش با سینہ ھات بازی میکرد* ازت جدا شد و روی گردنت مارک میذاشت*
تو : عاح باجی آروم دندونات تیزہ
باجی یکم بلندت کرد و آروم سر عضوشو واردت کرد*
تو : آییییی باجی
باجی : ھیش آروم باش
باجی کم کم ھمشو واردت کرد* خون باکرہ گیت ریخت بیرون*
تو : عاح...دیگہ مال تو شدم
باجی لبخند زد و آروم داخلت میکوبید* عمیق میکوبید و تو از درد روی شونہ ھاشو چنگ میزدی*
باجی : حالا من گربم یا تو؟
لبخند زدی : تو
باجی ضربہ ھاشو سریعتر کرد*
تو : عاح.....باجی....درد دارہ
باجی : الان برات لذت میشہ
کم کم دردش برات لذت شد*
تو : اوم باجی.....سریعتر
باجی ضربہ ھاشو سریعتر و محکم تر کرد* بعد از چند دقیقہ باھم ارضا شدید و باجی اسپرمش رو داخلت خالی کرد* دستاتو قاب صورتش کردی و لباشو بوسیدی*
تو : خیلی دوست دارم گربہ کوچولوی جذابم
باجی : من دوست ندارم عاشتم
تو : دیوونہ
۲.۰k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.