steight
#steight
#فیک
پارت پنجم
از سندلی بلند شد و همین جور جلو می اومد و من همین جور عقب میرفتم تا رسیدم به دیوار و اون دوتا دستشو دو طرفم گذاشت
یونگی: خیلی رومخی بیب به نظر میرسه باید تنبیه شی
پرتم کرد روی تخت میخواست به بوستم که آجوما گفت عاقد اومد از رو بلند شد گفت شب دارم برات
خیلی خیلی ترسیدم خدایا مرسی که همیشه هستی
بلند شدم از رو تخت چند نفر اومد و گفتن می خوان درستم کنن یک لباس باز به من دادن خدایا من فقط ۱۳سالم و اومدن درستم کردن خودمو تو آینه دیدم چه قدر زیبا شدم رفتم پایین عاقد عقد خوند و من به زور بله رو گفتم الان من با مردی ازدواج کردم که ۱۷ سال از من بزرگتره بعد از این که عاقد رفت یونگی منو برد استایل بغل کرد و برد تو اتاق و اسمات ( بچهها این فیک اسمش روش فیک یعنی همه چیز غیر واقعی و من به اعضا هیچ توهینی نکردم برای این یکی آسمات ننوشتم )
#فیک
پارت پنجم
از سندلی بلند شد و همین جور جلو می اومد و من همین جور عقب میرفتم تا رسیدم به دیوار و اون دوتا دستشو دو طرفم گذاشت
یونگی: خیلی رومخی بیب به نظر میرسه باید تنبیه شی
پرتم کرد روی تخت میخواست به بوستم که آجوما گفت عاقد اومد از رو بلند شد گفت شب دارم برات
خیلی خیلی ترسیدم خدایا مرسی که همیشه هستی
بلند شدم از رو تخت چند نفر اومد و گفتن می خوان درستم کنن یک لباس باز به من دادن خدایا من فقط ۱۳سالم و اومدن درستم کردن خودمو تو آینه دیدم چه قدر زیبا شدم رفتم پایین عاقد عقد خوند و من به زور بله رو گفتم الان من با مردی ازدواج کردم که ۱۷ سال از من بزرگتره بعد از این که عاقد رفت یونگی منو برد استایل بغل کرد و برد تو اتاق و اسمات ( بچهها این فیک اسمش روش فیک یعنی همه چیز غیر واقعی و من به اعضا هیچ توهینی نکردم برای این یکی آسمات ننوشتم )
۲.۰k
۰۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.