p⁵
p⁵
𝐦𝐲 𝐝𝐢𝐟𝐟𝐞𝐫𝐞𝐧𝐭 𝐥𝐨𝐯𝐞
کوک اوند و جلسه شروع شد کوک خودش را معرفی کرد بعد من بعد یجی و بعد هم شرکت هایی که برندشون از ما کمتر بود
ویو ات
وای جلسه شروع شد
وایی چقدر هوا گرمه
به یجی گفتم
+یجی تو گرمت نیس؟
@اممممم نه
@گرمته
+اره خیلی زیاد
دیدم کوک یه پوزخند صداد دار زد و هم زمان دستشو از زیر چونه اش برداشت و به برگه های جلوش نگا کرد
پیدا بود داره جلوی خندشو میگیره
لباشو بهم فشار میداد تا نخنده
اروم دو تا از دکمه های بالایی لباسم را باز کردم
ویو کوک
دشتم به بقیه نگاه می کردم یهو دیدم ات به یجی گفت گرمهشه در حالی که هوا اصن گرم نبود و خیلی هم خنک بود
یهو فکر خنده داری اومد تو ذهنم (خودتون می دونید دیگه چه فکری)ناخوداگاه پوزخند صدا داری زدم
از شدت خنده دار بودن فکرم داشتم جلوی خودمو می گرفتم که اون وسط غش نکنم
یهو دیدم ات دو تا از دکمه های لباسشو باز کرد با این کارش داشت منم گرم میکرد
سعی می کردم نگاش نکنم اما نمی شد
بدجور داشت تح ری ...کم می کرد
کتمو در اوردم و سه تا از دکمه های لباسمو باز کردم ات بهم نگاهی کرد تا نگاش کردم سریع سرشو برگردوند رو کاغذ جلوش
-اِهِممم
+چته؟
@نگاهشو از رو برگه جلوش برداشت و به کوک نگاه کرد
-دستاش را توهم قفل کرد و گذاشت رو میز
-خب ما سه تا بزرگ ترین شرکت هارو داریم پس به نظر من....
ویو یجی
تا داشت حرف میزد بدجوری محوش شدم هیچی از حرفاش نمی فهمیدم اهه خیلی جذابه فکر کنم عاشقش شدم
باید کاری کنم اونم عاشقم بشه
جلسه تموم شدو کوک هم مسئله مشارکت شرکت هاشون را گفت و ات و یجی هم قبول کردن
ویو ات
بعد از ظهر
ساعت:۴:۰۰
وای حوصلم سر رفته
به یجی زنگ بزنم بریم بیرون (رفیق باز پس سوجین چی ها)
مکالمه
@الو؟
+یجییییییی
@ات،تویی؟
+اره جون دلم میگم حوصلم سر رفته میای بریم بیرون
@اره بریم.....
خماری فکر می کنید کجاس
ویو کوک
حوصلن پوکید امم زدم تو گوگل که اینجا چه چیزیش معروفه
اوووو اره همینجا خوبه
پرش زمانی به همونجا
پسره ¹:وای ولم کن دختره هرزه
دختره¹:عع ددی این چه ترزه صحبته
-نگاش کن دختره هرزه رو
+وایسا اون کوک نیس اینجا چیکار می کنه؟
@ععع راس میگی کوکه اون اینجا چیکار می کنه؟
+یهو دیدم نگام کرد
-یهو دیدم ات هم اینجاس اون و بار؟هه فکرشم نمی کردم هرزه باشع
چه لباسی هم پوشیده از تعجب نتونستم جلو خودمو بگیرم با چشمایه گرد نگاش کردم
+کوک داشت با تعجب نگام کرد
نگاه معنی داری به معنی
ها چیه مگه چمه اصن تو اینجا چیکار می کنی پدسگ(خودتی توله)
-یه نگاهی بهم کرد که منظورشو فهمیدم
بهم نگاهی کردم که فهمید دارم میگم ها مگا من چمه خودت چی اینجا چیکار می کنی
+با نگاه بهش گفتم که
ووااا مگه من چمه اصن برو باو و دیگه نگاش نکردم
-چی رفت ؟ واقعا ؟ پررو؟
جا نیس
𝐦𝐲 𝐝𝐢𝐟𝐟𝐞𝐫𝐞𝐧𝐭 𝐥𝐨𝐯𝐞
کوک اوند و جلسه شروع شد کوک خودش را معرفی کرد بعد من بعد یجی و بعد هم شرکت هایی که برندشون از ما کمتر بود
ویو ات
وای جلسه شروع شد
وایی چقدر هوا گرمه
به یجی گفتم
+یجی تو گرمت نیس؟
@اممممم نه
@گرمته
+اره خیلی زیاد
دیدم کوک یه پوزخند صداد دار زد و هم زمان دستشو از زیر چونه اش برداشت و به برگه های جلوش نگا کرد
پیدا بود داره جلوی خندشو میگیره
لباشو بهم فشار میداد تا نخنده
اروم دو تا از دکمه های بالایی لباسم را باز کردم
ویو کوک
دشتم به بقیه نگاه می کردم یهو دیدم ات به یجی گفت گرمهشه در حالی که هوا اصن گرم نبود و خیلی هم خنک بود
یهو فکر خنده داری اومد تو ذهنم (خودتون می دونید دیگه چه فکری)ناخوداگاه پوزخند صدا داری زدم
از شدت خنده دار بودن فکرم داشتم جلوی خودمو می گرفتم که اون وسط غش نکنم
یهو دیدم ات دو تا از دکمه های لباسشو باز کرد با این کارش داشت منم گرم میکرد
سعی می کردم نگاش نکنم اما نمی شد
بدجور داشت تح ری ...کم می کرد
کتمو در اوردم و سه تا از دکمه های لباسمو باز کردم ات بهم نگاهی کرد تا نگاش کردم سریع سرشو برگردوند رو کاغذ جلوش
-اِهِممم
+چته؟
@نگاهشو از رو برگه جلوش برداشت و به کوک نگاه کرد
-دستاش را توهم قفل کرد و گذاشت رو میز
-خب ما سه تا بزرگ ترین شرکت هارو داریم پس به نظر من....
ویو یجی
تا داشت حرف میزد بدجوری محوش شدم هیچی از حرفاش نمی فهمیدم اهه خیلی جذابه فکر کنم عاشقش شدم
باید کاری کنم اونم عاشقم بشه
جلسه تموم شدو کوک هم مسئله مشارکت شرکت هاشون را گفت و ات و یجی هم قبول کردن
ویو ات
بعد از ظهر
ساعت:۴:۰۰
وای حوصلم سر رفته
به یجی زنگ بزنم بریم بیرون (رفیق باز پس سوجین چی ها)
مکالمه
@الو؟
+یجییییییی
@ات،تویی؟
+اره جون دلم میگم حوصلم سر رفته میای بریم بیرون
@اره بریم.....
خماری فکر می کنید کجاس
ویو کوک
حوصلن پوکید امم زدم تو گوگل که اینجا چه چیزیش معروفه
اوووو اره همینجا خوبه
پرش زمانی به همونجا
پسره ¹:وای ولم کن دختره هرزه
دختره¹:عع ددی این چه ترزه صحبته
-نگاش کن دختره هرزه رو
+وایسا اون کوک نیس اینجا چیکار می کنه؟
@ععع راس میگی کوکه اون اینجا چیکار می کنه؟
+یهو دیدم نگام کرد
-یهو دیدم ات هم اینجاس اون و بار؟هه فکرشم نمی کردم هرزه باشع
چه لباسی هم پوشیده از تعجب نتونستم جلو خودمو بگیرم با چشمایه گرد نگاش کردم
+کوک داشت با تعجب نگام کرد
نگاه معنی داری به معنی
ها چیه مگه چمه اصن تو اینجا چیکار می کنی پدسگ(خودتی توله)
-یه نگاهی بهم کرد که منظورشو فهمیدم
بهم نگاهی کردم که فهمید دارم میگم ها مگا من چمه خودت چی اینجا چیکار می کنی
+با نگاه بهش گفتم که
ووااا مگه من چمه اصن برو باو و دیگه نگاش نکردم
-چی رفت ؟ واقعا ؟ پررو؟
جا نیس
۴۶۸
۰۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.