فیک جین قلعه سیاه
فیک جین قلعه سیاه
(پارت۴۲)
از زبان ات
جین گفت بونا بیمارستان ولی حالش خوبه یوریگفت ات خب پس توهممیتونی گریهکنی گفتمیوری تاحالا کتک خوردی گفتوالا از تو اره گفتمانقدر کتک خوردی ادمنشدی گفتمشکل تونیستی عقلم کمه گفتم بعد توقعداری خواهرمودست یهکله پوکبه سپرم بونا گفت ات باز اونمسعله روشروع نکنیوری گفت ات چرا از دشمنت معذرت خواهی میکنی گفتم دلم یجوری شد یهو انگار دلم براش سوخت جین گفت ات باید یه سری چیزارو بهم توضیحبدی گفتم اره باید توضیح بدم کل قضیه رو بهجین گفتم دیدم قیافش داره عوض میشهگفتم چیه چرا اینجوری شدی مریضی گفت نه ترکیب خم و ناراحت بودنه از اینکه نتونستم درکت کنم متاسفم گفتم نه من خوب پنهونش کردم گفت خوب چه از خودت تعریف میکنی فک کنم خرابش کردم رفتم دست جین رو گرفتم گفتم در کل اشتی کردن ما اشتباه پس راهتوسوا کن گفت مشکلت چیه هی داد میزد چرا وقتی همودوست داریم جرمه باهم باشیم منم بلند داد زدم جین میدونی رابطه ما اخر نداره من قرار در اخر بمیرم به همین زودی چه به دست دشمنام چه بدست دولت اگه دولت گیرم بیاره فقط اعدام میکنه تو خودت و خانوادت ادمای ایده الین پس بایه دختر از خانواده ایده ال ازدواج میکنی برای منم اسون نیست
از زبان جانگ بونگ
از این خصلت ات خوشم میاد هم احمقه هم باهوشهفکر میکنه من عاشقشم و میخوامباهاش ازدواجکنم اما نمیدونهمیخوام باهاش ازدواج کنم کل دارایی شو بالابکشم و بکشمش چقدم جوگیر شده و با جین بهمزد
(پارت۴۲)
از زبان ات
جین گفت بونا بیمارستان ولی حالش خوبه یوریگفت ات خب پس توهممیتونی گریهکنی گفتمیوری تاحالا کتک خوردی گفتوالا از تو اره گفتمانقدر کتک خوردی ادمنشدی گفتمشکل تونیستی عقلم کمه گفتم بعد توقعداری خواهرمودست یهکله پوکبه سپرم بونا گفت ات باز اونمسعله روشروع نکنیوری گفت ات چرا از دشمنت معذرت خواهی میکنی گفتم دلم یجوری شد یهو انگار دلم براش سوخت جین گفت ات باید یه سری چیزارو بهم توضیحبدی گفتم اره باید توضیح بدم کل قضیه رو بهجین گفتم دیدم قیافش داره عوض میشهگفتم چیه چرا اینجوری شدی مریضی گفت نه ترکیب خم و ناراحت بودنه از اینکه نتونستم درکت کنم متاسفم گفتم نه من خوب پنهونش کردم گفت خوب چه از خودت تعریف میکنی فک کنم خرابش کردم رفتم دست جین رو گرفتم گفتم در کل اشتی کردن ما اشتباه پس راهتوسوا کن گفت مشکلت چیه هی داد میزد چرا وقتی همودوست داریم جرمه باهم باشیم منم بلند داد زدم جین میدونی رابطه ما اخر نداره من قرار در اخر بمیرم به همین زودی چه به دست دشمنام چه بدست دولت اگه دولت گیرم بیاره فقط اعدام میکنه تو خودت و خانوادت ادمای ایده الین پس بایه دختر از خانواده ایده ال ازدواج میکنی برای منم اسون نیست
از زبان جانگ بونگ
از این خصلت ات خوشم میاد هم احمقه هم باهوشهفکر میکنه من عاشقشم و میخوامباهاش ازدواجکنم اما نمیدونهمیخوام باهاش ازدواج کنم کل دارایی شو بالابکشم و بکشمش چقدم جوگیر شده و با جین بهمزد
۲.۴k
۰۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.