'شوالیه'
'شوالیه'
"part 1"
__________________________
خط روی خط.ازاین کلمات متنفرم.کلمات روی کاغذ توسط
جوهرخودکارم پنهان میشدند.تمام تنفرم نسبت به درس خالی
میشد.لعنت به درس.چقدر مدرسه میتونه حالت تهوع آور باشه
_جونگکوک این چه بالییه سره کتابت آوردی؟
من:به توچه؟
_دیگه گفتنش برات عادی شده.معلومه بچه پولدار لوسی مث تو
به خودش اجازه میده همچین حرفایی به معلمش بزنه.
_برو باوا
از جام بلند شدم.کمی قدش ازم کوتاهتر بود.پوزخندی زدم و لپشو
کشیدم:هی خانوم بامن در نیوفت وگرنه بد میبینی
ازش دور شدم وبه طرف در کالس رفتم
خانوم لی:چطور تو..تو..
من:چون من جونگکوکم.هرکاری بخام میکنم.
از کالس جلوی چشمای بهت زده بقیه زدم بیرون.گوشیم تو جیبم
لرزید.امیدوار بودم موزل همیشگیم نباشه.اه لعنت خودش
بود.اسمشو چسب خوره سیو کردم.صدامو صاف کردم و صفحه
گوشیمو رو لمس کردم.
من:سالم پدر
_کدوم گوری دوباره داری سر میکنی؟
_سره کالسم
_سره کالس کدوم معلم احمقی تو میتونی تلفنتو جواب بدی
احساس کردم با دادی که زد گوشم کرشد.گوشیو کمی فاصله
دادم:اومدم دستشویی
_جونگکوک بهتره بری آرزو کنی که شماره مدیر اون خراب شده
رو
صفحه گوشیم نیوفته
_خب پدر میتونی بذاریش تو لیست سیاه که اسمشو نبینی
_جونگکوک کاری نکن بازم بفرستمت پیش مادربزرگ تا تو اون
مراسمای باشکوهش ازت مثله خر کار بکشه.
صدای منشی از پشت خط اومد:قربان شکالتارو چیکارکنیم
پدر:سره قبرم پخش کن
_چشم
_هی منظورت چیه؟مگه نمیبینی دارم حرف میزنم.هوس مردن
کردی؟
من:پدر بهتره به کارتون برسین بعدا حرف میزنیم.
وتماسو قطع کردم.اوه دشمن درجه یک من.تو روی هر کی وایسم
روی این یکی نمیتونم.تقریبا هر ساعت زنگ میزنه تا مطمئن شه
تو مدرسه ام ومجبور نباشه بیاد اینجا.چون وقتی پاش به اینجا باز
میشه عالوه بر اینکه از مدیر متنفره مدیرمدرسم شوهر خالمه که
بدجوری با پدرم مشکل داره و یه جورایی از طریق من همیشه
پدرمومیچزونه.هر جفتشون مخشون تعطیله.
کتمو در آوردم و انداختم رو شونم.حاال که فکر میکنم یه هفته ای
میشه که پدرم پاش به مدرسه باز نشده.وقت دو در کردنه.تصمیم
گرفتم تا زنگ استراحت صبر کنم تا رفقام بیان.خب در این فاصله
توضیح درباره ی زندگی پرشور و نیمه مذخرفم بدم.من جونگکوک پسر کوچیک خانواده دیکاپریو.داستان خانواده ما یکم طوالنیه اما
خالصش میکنم.پدرم حدود 25 ساله پیش یه بازیگر هالیوودی
فوق معروف بود که زبانزد همه ی مردم جهان بود.
_________________
"part 1"
__________________________
خط روی خط.ازاین کلمات متنفرم.کلمات روی کاغذ توسط
جوهرخودکارم پنهان میشدند.تمام تنفرم نسبت به درس خالی
میشد.لعنت به درس.چقدر مدرسه میتونه حالت تهوع آور باشه
_جونگکوک این چه بالییه سره کتابت آوردی؟
من:به توچه؟
_دیگه گفتنش برات عادی شده.معلومه بچه پولدار لوسی مث تو
به خودش اجازه میده همچین حرفایی به معلمش بزنه.
_برو باوا
از جام بلند شدم.کمی قدش ازم کوتاهتر بود.پوزخندی زدم و لپشو
کشیدم:هی خانوم بامن در نیوفت وگرنه بد میبینی
ازش دور شدم وبه طرف در کالس رفتم
خانوم لی:چطور تو..تو..
من:چون من جونگکوکم.هرکاری بخام میکنم.
از کالس جلوی چشمای بهت زده بقیه زدم بیرون.گوشیم تو جیبم
لرزید.امیدوار بودم موزل همیشگیم نباشه.اه لعنت خودش
بود.اسمشو چسب خوره سیو کردم.صدامو صاف کردم و صفحه
گوشیمو رو لمس کردم.
من:سالم پدر
_کدوم گوری دوباره داری سر میکنی؟
_سره کالسم
_سره کالس کدوم معلم احمقی تو میتونی تلفنتو جواب بدی
احساس کردم با دادی که زد گوشم کرشد.گوشیو کمی فاصله
دادم:اومدم دستشویی
_جونگکوک بهتره بری آرزو کنی که شماره مدیر اون خراب شده
رو
صفحه گوشیم نیوفته
_خب پدر میتونی بذاریش تو لیست سیاه که اسمشو نبینی
_جونگکوک کاری نکن بازم بفرستمت پیش مادربزرگ تا تو اون
مراسمای باشکوهش ازت مثله خر کار بکشه.
صدای منشی از پشت خط اومد:قربان شکالتارو چیکارکنیم
پدر:سره قبرم پخش کن
_چشم
_هی منظورت چیه؟مگه نمیبینی دارم حرف میزنم.هوس مردن
کردی؟
من:پدر بهتره به کارتون برسین بعدا حرف میزنیم.
وتماسو قطع کردم.اوه دشمن درجه یک من.تو روی هر کی وایسم
روی این یکی نمیتونم.تقریبا هر ساعت زنگ میزنه تا مطمئن شه
تو مدرسه ام ومجبور نباشه بیاد اینجا.چون وقتی پاش به اینجا باز
میشه عالوه بر اینکه از مدیر متنفره مدیرمدرسم شوهر خالمه که
بدجوری با پدرم مشکل داره و یه جورایی از طریق من همیشه
پدرمومیچزونه.هر جفتشون مخشون تعطیله.
کتمو در آوردم و انداختم رو شونم.حاال که فکر میکنم یه هفته ای
میشه که پدرم پاش به مدرسه باز نشده.وقت دو در کردنه.تصمیم
گرفتم تا زنگ استراحت صبر کنم تا رفقام بیان.خب در این فاصله
توضیح درباره ی زندگی پرشور و نیمه مذخرفم بدم.من جونگکوک پسر کوچیک خانواده دیکاپریو.داستان خانواده ما یکم طوالنیه اما
خالصش میکنم.پدرم حدود 25 ساله پیش یه بازیگر هالیوودی
فوق معروف بود که زبانزد همه ی مردم جهان بود.
_________________
۲.۳k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.