عشق سخت
part ²³
/ آها ، خوش امدی
نیلی: مرسی
/ شما خوردی
نیلی : نه منتظر تو بودم
با نیلی یک غذای خوشمزه درست کردیم و خوردیم بعد شام ظرفا رو گذاشتم داخل ماشین ظرفشویی و رفتم پیش نیلی
/ فیلم ببینیم
با ذوق دستاشو زد بهم و گفت
نیلی : آره ، ببینیم
/ چه ژانری میبینی
نیلی : فیلم ترسناک
/ نمیترسی؟
نیلی: تا حالا ندیدم ولی میگند حال میده
/ باشه
یه فیلم ترسناک گذاشتم و با هم دیدیم ، خیلی فیلم ترسناک بود به غلط کردن افتاده بودم ، نیلی که فکر کنم شلوارش رو خیس کرده بود چون با ترس و ارز گفت
نیلی: ا.ت شلوار سایز من داری ؟
/ آره ، خودمم شلوار نیاز دارم
داشتیم فیلم میدیدم که یهو صدای شکستن یه چیزی پشت سرمون آمد ، نمیدونم چطور فرار کردم ، نیلی که پاش گیر کرد به لبه فرش و پهن زمین شد ، یهو جیغ کشید و گفت
نیلی: کمممککک
جراتمو جمع کردم و رفتم ببینم چیه که با دیدنش از خنده جر خورده بودم نیلی که آمد سمتم و با چیزی که دید اونم زد زیر خنده ، اون یه گربه بود که آمده بود داخل و گلدونو شکسته بود
نیلی: مگه در ها رو نبسته بودی؟
/ نمیدونم
نیلی: این چه فیلمی هست خاموش کن بخوابیم فردا کار داریم . TV رو خاموش کردم و رفتیم بالا ، رو به نیلی گفتم
/ اتاق آخر میتونی بری بخوابی ، اگر چیزی نیاز داشتی بهم خبر بده . آب شماره یک و غذا شماره دو و اگر داشتی میمردی جیغ بزن حله
هر دو با هم خندیدیم ، نیلی یکم این پا و اون پا کرد و گفت
نیلی: ا.ت میشه پیش تو بخوابم
/ چرا که نه بیا بریم
✨ببخشید دیر شد🥺 ✨
✨ لایک و کامنت یادتون نره 💜✨
/ آها ، خوش امدی
نیلی: مرسی
/ شما خوردی
نیلی : نه منتظر تو بودم
با نیلی یک غذای خوشمزه درست کردیم و خوردیم بعد شام ظرفا رو گذاشتم داخل ماشین ظرفشویی و رفتم پیش نیلی
/ فیلم ببینیم
با ذوق دستاشو زد بهم و گفت
نیلی : آره ، ببینیم
/ چه ژانری میبینی
نیلی : فیلم ترسناک
/ نمیترسی؟
نیلی: تا حالا ندیدم ولی میگند حال میده
/ باشه
یه فیلم ترسناک گذاشتم و با هم دیدیم ، خیلی فیلم ترسناک بود به غلط کردن افتاده بودم ، نیلی که فکر کنم شلوارش رو خیس کرده بود چون با ترس و ارز گفت
نیلی: ا.ت شلوار سایز من داری ؟
/ آره ، خودمم شلوار نیاز دارم
داشتیم فیلم میدیدم که یهو صدای شکستن یه چیزی پشت سرمون آمد ، نمیدونم چطور فرار کردم ، نیلی که پاش گیر کرد به لبه فرش و پهن زمین شد ، یهو جیغ کشید و گفت
نیلی: کمممککک
جراتمو جمع کردم و رفتم ببینم چیه که با دیدنش از خنده جر خورده بودم نیلی که آمد سمتم و با چیزی که دید اونم زد زیر خنده ، اون یه گربه بود که آمده بود داخل و گلدونو شکسته بود
نیلی: مگه در ها رو نبسته بودی؟
/ نمیدونم
نیلی: این چه فیلمی هست خاموش کن بخوابیم فردا کار داریم . TV رو خاموش کردم و رفتیم بالا ، رو به نیلی گفتم
/ اتاق آخر میتونی بری بخوابی ، اگر چیزی نیاز داشتی بهم خبر بده . آب شماره یک و غذا شماره دو و اگر داشتی میمردی جیغ بزن حله
هر دو با هم خندیدیم ، نیلی یکم این پا و اون پا کرد و گفت
نیلی: ا.ت میشه پیش تو بخوابم
/ چرا که نه بیا بریم
✨ببخشید دیر شد🥺 ✨
✨ لایک و کامنت یادتون نره 💜✨
۲.۰k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.